فروشگاه اینترنتی پخش زنده گالری تصاویر آرشیو پرسش و پاسخ بانك صوت کتابخانه ارتباط با ما صفحه اصلي
  پنجشنبه  9 فروردين 1403 - الخمیس  16 رمضان  1445 - Thers  28 Mar 2024
منوی سایت    
صفحه اصلی   آرشيو  > تازه ترين مطالب > دستورات آية الحق مرحوم حاج ميرزا علي قاضي در ماههاي رجب و شعبان و رمضان

دستورات آية الحق مرحوم حاج ميرزا علي قاضي در ماههاي رجب و شعبان و رمضان


_______________________________________________________________

هو العليم

دستورات آية الحق مرحوم حاج ميرزا علي قاضي طباطبائي در ماههاي رجب و شعبان و رمضان

_______________________________________________________________

أعوذُ بالله منَ الشيطانِ الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
وصلّى الله على محمّد وآله الطاهرين
ولعنةُ الله على أَعدائِهم أجمَعين

    

اصل اين دستور را حضرت علّامه آية الله سيّد محمّد حسين حسيني طهراني أفاض الله علينا من بركات تربته، در سال آخر عمر شريف و با بركت خود در يكي از جلسات براي خواصّ أصحاب خودشان از روي نسخۀ خطّي آية الحقّ مرحوم آية الله حاج ميزا علي قاضي طباطبائي كه بنام «صَفَحاتٌ منْ تاريخ الأعلام» بقلم فرزند ايشان نوشته شده است، بيان فرموده، به عمل و مداومت آن تأكيد نمودند و مخصوصاً به طلّابي كه با حضرتش مأنوس بودند، أمر كردند آنرا در دفتر خود ثبت نمايند [لذا اين حقير از روي نسخۀ ايشان در كتابخانۀ معظّم له استنساخ نمودم] اينك متن عربي آن را با استفاده ترجمه و توضيح مختصر آن بزرگوار به علاقمندان تقديم مي نمائيم و آن متن از اين قرار است:
«أَلْحمدُ للهِ رَبِّ العالمين، وَ الصَلوةُ وَ السلامُ علي الرَّسولِ الْمبينِ وَ وَزيرهِ الْوصيِّ الأَمين وَ أبْنآئهُما الْخلفاءِ الرَّاشدين وَ الذُّريَّة الطاهرين وَ الخَلَفَ الصالح وَ الماءِ الْمعين صَلّي اللهُ وَ سلّمَ عليهمْ أجْمَعينَ».
«حمد مختصّ ذات أقدس پروردگار عالميان است. و صلوات و سلام خدا و فرشتگان مقرّب و همۀ جهانيان، بر فرستادۀ آشكار او، و بر وزير و وصيّ أمين آنحضرت، أميرالمؤمنين؛ و بر فرزندان آن دو بزرگوار كه خلفاء راشدين و راه يافتگان و راهنمايان به حقّ و صراط مستقيم، و ذرّيۀ طاهرين آنان مي باشند باد. و درود و سلام بر خلف صالح و جانشين بحقّ و شايستۀ آنها باد كه آب گوارا بر كام تشنۀ اُمّت و شيعيان مي باشند.
«صَلَّي الله وَ سَلّمَ عليهمْ أجْمعينَ» درود و سلام خداوند بر همۀ آنان باد.»
تَنبهْ فَقدْ وافَتكمُ الْأشهُرُ الْحرُمْ                              تَيقظْ لكي تَزدادَ في الزَّادِ وَ اغْتنمْ
فقُمْ في لياليها وَ صُمْ منْ نهارها                              لِشكْر إلهٍ تَم فِي لُطْفه وَ عَمّْ (2)
وَ لا تَهجَعَنْ في اللَيل إلاَّ أقَلَّهُ                              تَهَجّدْ وَ كمْ صَبٍّ من اللَيْل لَمْ يَنَمْ (3)
وَ رتِّلْ كتابَ الْحَقِّ وَ اقرأَهُ ماكثاً                              بِأَحْسن صوتٍ نورُهُ يشرقُ الظلمْ (4)
فَلمْ تحظَ بَلْ لَمْ يُحظَ بِمِثْله                              وَ أخْطأَ مَنْ غيرَ الذي قُلْتُهُ زَعمْ (5)
وَ سلِّمْ علي أَصْل القُرانِ وَ فصلِهِ                              بَقِيَّة آل الله كُنْ عبْدَهُ السَّلمْ (6)
فَمنْ دانَ للرَّحْمن في غيرِ حُبِّهمْ                              فَقَدْ ضَلَّ في إنكارهِ أعظمَ النِّعمْ (7)
فَحُبهمْ حُبُّ الالهِ اسْتعذْ به                              هُمُ الْعروَةُ الوُثقي فَبالعرْوَة اعْتصمْ (8)
فلاتَكُ باللاهي عن الْقول وَ اعْتَبرْ                              معانيه كيْ تَرْقي إلي أرْفَع الْقمَمْ (9)
عَليكَ بِذكر الله في كُلِّ حالةٍ                              وَ لا تَن فيهِ لا تقُلْ كيْفَ ذاوكم! (10)
فهَذا حِمي الرَّحمن فادْخلْ مُراعيا                              لِحرماته فيها عَظِّمْهُ وَ التزمْ (11)
فَمَنْ يعتصم بالله يُهْدَ صراطُهُ                              فإنْ قُلْتَ رَبِّي اللهُ يا صاحِ فاسْتقمْ (12)

1- آگاه و متوجه باش! كه ماههاي حرام (رجب و شعبان و رمضان كه در نزد أهل عرفان ماههاي حرامند) از راه رسيد؛ بيدار باش! تا اينكه براي مسافرت خويش توشه برداري و اين فرصت را از دست مده و غنيمت بشمار!.
2- شبهاي آن را به بيداري و روزهاي آن را به روزه گرفتن سپري نما، بشكرانۀ اينكه خداوند لطف خويش را عام و شامل همگان فرموده است!.
3- و شب را جز به مقدار كمي استراحت و خواب سپري مكن؛ و نماز شب را بنحو تهجّد و بيدار و خواب بجاي آور (يعني چند ركعتي نماز بخوان و مقداري بخواب و سپس بيدار شو و به همين ترتيب عمل نماي، تا نافلۀ شب پايان پذيرد) و چه بسيارند عاشقاني كه هرگز در شب نمي خوابند!.
4- و كتاب حقّ را تلاوت نماي و آنرا با بهترين صوت و زيباترين نغمه و آرام آرام قرائت كن، چرا كه ظلمتها و كدورتها را تبديل به نور و روشنائي مي نمايد.
5- پس تو بهره مند نشدي، بلكه هيچكس از چيزي به مانند قرآن بهره نبرده است! و هر كس غير از گفتۀ مرا بگويد سخت در اشتباه فرو رفته، مرتكب خطا گرديده و گمان او گمان باطلي خواهد بود!.
6- و سلام بفرست بر أصل قرآن و فصل آن (كه مقصود محمّد و آل محمّد صلوات الله عليهم أجمعين هستند) كه آنان باقيماندگان آل الله مي باشند و در برابر آنان عبد محض و تسليم و بدون اراده باش!.
7- هر كسي كه در غير حبّ آنها خود را در ذمّۀ خداوند رحمن درآورد و به اندازۀ ذرّه اي از محبّت غير آنها در دل راه دهد، او محققاً گمراه شده و منكر نعمت ولايت آنان گرديده؛ و در اين انكار خود نعمتهاي پروردگارش را از دست داده است!.
8- پس محبّت به آنها محبّت به خداوند است و در اين صورت تو خود را در پناه حبّ خداوند درآور!.
9- و دربارۀ قرآن كوتاهي مكن و آنرا از روي لهو و لعب قرائت منماي و در معاني آن دقّت كن تا بواسطۀ دقت در قرآن به بالاترين ذروه از قلل مجد و شرف نائل آئي!.
10- و در هر حال بر تو باد كه ذكر و ياد خدا؛ و مبادا كوتاهي كني در قرائت قرآن و ذكر پروردگار و هيچگاه در اين مورد عذر نياور كه: چگونه و چه مقدار به ياد او باشم. (يعني اشتغال به امور دنيوي و تراكم شواغل و مشاغل تو باعث نشود كه در اين دو مهمّ سستي و تكاهل ورزي و آنرا بعنوان عذر براي خويش تلقّي نمائي
11- اين ماهها (رجب و شعبان و رمضان) قرقگاههاي خداوند است، پس در اين قرقگاه داخل شو، اما حرمت آنرا پاس بدار و آنها را معظّم داشته، ملتزم به رعايت آداب آن باش.
12- پس هر كسي كه به خداوند معتصم شود (دست به دامان رحمت و جمال و جلال او دراز نمايد و به ريسمان او چنگ بزند) خود را در صراط او مي يابد و اگر گفتي «ربّي الله» اي گوينده! روي اين كلام ايستادگي نماي و دست از آن برندار.
«قالَ عَزَّ منْ قائلٍ: «وَ مَنْ يعتصِم بِالله فقَدْ هُدي إلَي صِراطٍ مستقيمٍ[1]».
وَ قالَ: «وَ اسْتقمْ كَمآ أمرْتَ..... [2] »
وَ قالَ جلَّ جلالُهُ العَظيمُ: «إنَّ الذين قالوا رَبُّنا اللهُ ثمَّ استَقَموا تتَنَزَّلُ عليْهمُ الملئكَة... [3] ».
«خداوند عزيز مي فرمايد: «و هر كسي كه اعتصام به خدا پيدا كند براستي در صراط مستقيم و راه راست هدايت شده است».
و نيز فرموده است «به آنچه كه مأموريت يافتي پايداري و استقامت نما!»
و نيز پروردگار كه داراي جلال و مجد و عظمت است مي فرمايد: «براستي آن كسانيكه بدين معني اقرار نمودند كه: پروردگار ما «الله» است و پس از اين اقرار و اعتراف، استقامت و پايداري را پيشۀ خود ساختند، ملائكۀ پروردگار بر آنها فرود مي آيند......»»
«انتبهوا إخواني الأعزَّة وَفقَكمُ اللهُ لطاعتِهِ، فَقَدْ دَخلنا في حِمي الأشَهرِ الْحرُمِ، فَما أعظم نِعَم الْباري علينا وَ أتَمَّ؟!
فالْواجِبُ علينا قَبْلَ كُلِّ شيْءٍ التوبَةُ بشُروطها اللازمَةِ وَ صَلَواتُها الْمعْلُومَةِ ثُمَّ الاحتمآء مِنَ الكبائِرَ وَ الصَّغائِرِ بِقدْر القُوَّة.»
«هان اي برادران عزيز و گراميم – كه خداي شما را در طاعت خود موفّق بدارد – آگاه باشيد! متوجه و هشيار باشيد كه ما در قرقگاه داخل شده ايم و همانگونه كه در زمينهاي حرم بايد از محرّمات اجتناب نمود و ارتكاب يك سلسله اعمالي كه در حرم جرم نيست در آنجا جرم محسوب مي شود، در اين ماهها هم كه قرقگاه زماني محسوب مي شود چنين است و بايد با هشياري و مواظبت در آن وارد شد، و به همان نحو كه در قرقگاه مكاني كه حرم است، انسان به كعبه نزديك مي شود، در اين ماهها هم كه قرقگاه زماني است، انسان به مقام قرب خداوند مي رسد. پس چقدر نعمتهاي پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتي را بر ما تمام نموده است؟!.
پس حال كه چنين است، قبل از هر چيز آنچه كه بر ما واجب و لازم است، توبه ايست كه داراي شرايط لازمه و نمازهاي معلومه است (مقصود همان دستور توبه ايست كه رسول خدا صلي الله عليهِ وَ اله و سلم در ماه ذوالقعدة الحرام داده اند و در كتب ادعيه مثل «مفاتيح الجنان» آمده و چهار ركعت نماز دارد[4].)
و پس از توبه، واجب ترين چيز بر ما پرهيز از گناهان صغيره و كبيره است تا جائيكه توان و قدرت و استطاعت داريم!.»
«فَلَيْلَةُ الجُمُعه أوْ يوْمُ الأحدِ تُصَلوُّنَ صَلوةَ التوبة ليلةَ الْجمعَةِ أوْ نهارِها؛ ثُمَّ تعيدُونها يوْمََ الأحَدِ في الْيومِ الثانِي مِنَ الشَّهْرِ.
ثُمَّ تلتزمونَ المراقَبَة الصَّغْري وَ الكُبْري وَ المُحاسَبَةَ وَ المُعاتَبَة بِما هُوَ أحْري. فَإنَّ فيها تَذْكرةً لِمَنْ أرادَ أن يَتَذَكَّرَ أوْ يَخْشي.»
«پس (اي برادران عزير) دستور توبه را در شب جمعۀ اول ماه (رجب) يا روز جمعه؛ و يا روز يكشنبۀ آن، انجام داده نماز توبه را بخوانيد؛ سپس آنها را در روز يكشنبۀ دوّم همان ماه تكرار و اعاده نمائيد.
سپس ملتزم شويد به مراقبه، چه مراقبۀ صغري (باز داشتن نفس از آنچه كه خداوند بدان راضي نيست) و چه مراقبۀ كبري (نگاه داشتن دل از آنچه محبوب نمي پسندد).
و نيز خود را وادار به محاسبه (حساب كشيدن از نفس) و معاتبه (سرزنش نمودن در صورت لغزش) و معاقبه (تنبيه نمودن نفس در صورت ارتكاب خلاف) به آن چيزي كه شايسته و سزاوار است نمائيد.
پس براستي هر كسي كه در صدد متذكر شدن به ذكر حقّ و در مقام خشيت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد مي تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذكر گردد!.»
«ثُمَّ اقْبَلوا بقلوبكُمْ وَ داوُوا أمراضَ ذُنوبكُمْ وَ هَوَّنُوا بالْإسْتغْفار خُطُوبَ عُيوبِكُمْ.
وَ إياكُمْ وَ هَتْكَ الْحرماتِ فَإنَّ مَنْ هَتَكَ وَ إنْ لَمْ يهتكِ الكريمُ عليِهِ فهُوَ مَهْتوكٌ.
وَ أنّي يرْجي النزجاةُ لِقلبٍ ارتبكَتْ فيهِ الشُّكوكُ حتي يسلِكَ سَبيلَ المتقينَ وَ يَشْربَ منَ المآءِ الْمَعينِ مَعَ الْمُحسنين؟! وَ اللهُ الْمستعانُ علي نَفْسي وَ أنْفسِكُمْ وَ هُوَ خيْرُ مُعينٍ».
«پس از اين مرحله، با دلهاي خود بخداوند رو آورده، بيماريهاي گناهانتان را معالجه و مداوا نمائيد و بوسيلۀ استغفار، بزرگي و سنگيني عيوب خود را كاهش دهيد.
و بپرهيزيد از اينكه حريم الهي را بشكنيد و پرده هاي حجاب را بالا زده حرمت حرم را هتك نمائيد!
زيرا براستي چنين شخصي در نظام تكوين بي آبرو و مهتوك است گرچه خداوند كريم از روي كرمش، بحسب ظاهر آبروي او را حفظ نمايد؛ و همين جزاي اوست و نيازي به مجازات پروردگار ندارد!.
و كجا اميد نجات است براي دلي كه شبهات وارد آن شده در او نفوذ نموده است؟! (يعني يكي از واجبات و لوازم حتميّۀ سلوك إلي الله، يقين داشتن به مبدأ و معاد و حقانيت طريق و شيخ و استاد است، و در صورت پيدايش كمترين شك و ترديدي سالك خودبخود از حركت باز مي ماند. بنابراين، محال است با وجود شك، سالك از مهلكه نجات پيدا نمايد.) و چنين شخصي هرگز نمي تواند در راه متقين قدم بردارد؛ و هيچگاه قدرت ندارد به مقام محسنين راه يابد و با آنان از چشمۀ آب گوارا بنوشد.
و خداوند تنها محلّ اتّكاي من و شما است و او بهترين يار و ياور مي باشد.»
«1- عَليْكُمْ بالْفرائض في أَحْسن أوقاتها وَ هي مَعَ نوافلها الإحْدَي وَ الخمْسين. فانْ لَمْ تتَمَكَّنُوا فبأرْبَعٍ وَ أرْبعينَ. وَ إنْ مَنعتكُمْ شواغِلُ الدُّنْيا، فَلا أقَلَّ مِنْ صلوة الْأوَّابين.
2- وَ أما نَوافلُ الليْلِ فلا محيصَ منها عنْدَ المؤْمنين. وَ العجبُ ممَّنْ يَرومُ مرْتبةً مِنَ الكَمالِ وَ هُوَ لا يَقُومُ الليال! وَ ما سَمعنا أحَداً نالَ مرْتبةً مِنهُ إلا بِقيامِها.»

    

و اما دستورالعمل اين سه ماه:

«1- بر شما باد به اينكه نمازهاي فريضۀ خود را با نوافل آن كه مجموعاً پنجاه و يك ركعت[5] است، در بهترين اوقاتشان انجام دهيد؛ و اگر نتوانستيد چهل و چهار ركعت[6]* آنرا بجا بياوريد.
چنانچه باز هم شواغل دنيا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را كه به او «صلوة أوّابين» مي گويند، انجام بدهيد.
و نماز ظهر را هم در وقت فضيلت انجام دهيد كه در قرآن بدان تأكيد شده و مراد از صلوة وُسطي» همان نماز ظهر است.
2- و امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص بايد بدانيد كه: انجام دادن آن در نظر مؤمنين و سالكان حضرت معبود از واجبات است و هيچ چاره اي جز أتيان آن نيست! و تعجّب است از كساني كه قصد رسيدن به مرتبه اي از مراتب كمال را داشته ولي به قيام شب و انجام نوافل آن بي توجّه هستند!.
و ما هيچگاه نديده و نشنيده ايم كه احدي به يك مرحله و مرتبه اي از كمال راه يافته باشد مگر بواسطۀ برپاداري نماز شب!.»
«3- وَ عَليكُمْ بِقرائةِ الْقرآنِ الْكريم في اللَيل بِالصوتِ الْحَسَنِ الْحزين، فهُوَ شرابُ الْمُؤمنين.
4- وَ عليكُمْ بالتزام الْأوْراد الْمعْتادَة التي هي بيد كُلِّ واحدٍ منْكُمْ. وَ السّجْدَةِ الْمَعهُودَةِ مِنْ 500 إلي 1000.»
«3- بر شما باد به قرائت قرآن كريم در نافله هاي شب كه انسان را حركت داده، سير او را سريع مي نمايد و براي او بسيار مفيد است. تغنّي به قرآن، انسان را بخدا نزديك مي كند! بخلاف غناي محرم كه آدمي را به لهو مي كشاند. پس تا مي توانيد در شبها قرائت قرآن كنيد، چرا كه قرائت قرآن شراب مؤمنين است.
4- بر شما باد اينكه: به انجام دادن اوراد و أذكاري كه هر يك از شما بعنوان دستور در دست داريد، ملتزم و متعهد باشيد!.
و بر شما باد به مداومت سجدۀ يونسيّه و گفتن ذكر يونسيّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانكَ إني كُنْتُ مِن الظالمين[7]» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.»
«5- وَ زيارَة المشْهد الْمعظَّم الْأعظم كُل يومٍ. و‌ إتيانُ الْمساجدِ الْمعظَّمَة ما أمْكنَ. وَ كذا سائِرَ الْمساجدِ. فَإنَّ الْمُؤْمن في الْمسجد كالسَّمَكة في المآءِ.
6- وَ لا تترُكوا بَعدَ الصلواتِ الْمفروضاتِ تسبيحةَ الصِّديقة صلواتُ اللهِ عليها، فإنَّها مِنَ الذِّكْر الكبير. وَ لا أقَلَّ في كلِّ مَجْلِسٍ دوْرَةٌ.»
«5- بر شما باد به زيارت مشهد اعظم، كه مراد همان حرم مطهر اميرالمؤمنين و قبر نوراني آن بزرگوار است. و نيز ساير مشاهد مشرفۀ اهل البيت عليْهم السلام و مساجد معظمه مانند: مسجد الحرام، مسجد النبي، مسجد كوفه، مسجد سهله و بطور كلي هر مسجدي از مساجد! زيرا مؤمن در مسجد، همانند ماهي است در آب دريا!.
6- و هيچگاه پس از نمازهاي واجب خود، تسبيحات حضرت صديقه صلَوات الله عليها را ترك ننمائيد، زيرا اين تسبيحات، يكي از انواع «ذكر كبير» شمرده شده است.»
«7- وَ مِنَ اللازمِ الْمُهمَّ الدُّعآءُ لفرجِ الْحجَّة صَلواتُ اللهِ عَليهِ في قُنوتِ الْوتر. بَل في كُلِّ يومٍ و في جميع الدَّعوات.
8- وَ قراءةُ الْجامعة في يومِ الجُمُعة أعْني الجامعةَ الْمعروفَةَ الْمشروحَة.
9- وَ لا تَكونُ التلاؤَة أقلَّ مِنْ جزْءٍ.»
«7- يكي از وظائف مهم و لازم براي سالك إلي الله، دعا براي فرج[8]* حضرت حجّت صلوات الله عليه در قنوت «وَتْر» است. بلكه بايد در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، براي فرج آن بزرگوار دعا نمود.
8- و يكي ديگر از وظائف لازم و مهم، قرائت زيارت جامعه، معروف به «جامعۀ كبيره» در روز جمعه است.
9- لازم است كه قرائت قرآن حتماً كمتر از يك جزء نباشد.»
«10- وَ أكْثروا منْ زيارة الإخوان الأبرار؛ فإنهمْ الاخْوانُ في الطريق وَ الرَّفيقُ في المضيق.
11- وَ زيارة القبور في النَّهار غبّاً وَ لا تزورُوا ليْلاً.
مَا لنا..... وَ للدُّنْيا؟! قَدْ غرَّتْنا! وَ شَغلتْنا وَ اسْتهوَتنا وَ ليْسَتْ لَنا!!.
فَطوبي لرجالٍ أبْدانُهمْ في الناسوت وَ قلوبُهُمْ في اللاهوتِ.... اولئك الأقلونَ عدَداً...... وَ الأكْثرونَ مَدَداً..... أقولُ ما تسْمعونَ. وَ أَسْتغفرُالله.»
«10- تا مي توانيد بسيار به ديدار و زيارت برادران نيكوكار خود بشتابيد، چرا كه براستي آنها برادراني هستند واقعي كه در تمام مسير، همراه انسانند و با رفاقت خويش، آدمي را از كريوه هاي نفس و تنگناها و عقبات آن عبور مي دهند!.
11- به زيارت اهل قبور ملتزم باشيد ولي نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، يك روز انجام بگيرد) و نبايد زيارت قبور در شب واقع گردد.
ما را با دنيا چه كار؟! براستي دنيا ما را فريب داده، به پستي و ذلّت كشانيد! ما را از مقام عزت و رفعت پائين آورد! و دنيا پست تر از آنست كه براي ما هدف قرار گيرد! پس آن را براي اهل دنيا واگذاريد!!.
پس به به! خوشا بحال آن مرداني كه بدنهاي آنان در اين عالم خاكي است ولي قلوبشان در عالم لاهوت، يعني در عالم احديت و واحديّت و عزّ پروردگار در پرواز مي باشد!.
و اين افراد، اگر چه از نظر تعداد بسيار كم هستند وليكن از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعيت و اصالت و حقيقت داراي اكثريت مي باشند.
من مي گويم آنچه را كه شما مي شنويد و از ذات اقدس حضرت حق طلب مغفرت مي نمايم.» (1357 ه ق)
این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است ، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می دهند ؛ البته این اعمال را در حد امکان ، هر کسی که نمی تواند هر روز را روزه بگیرد حتی الامکان 5 روز از رجب و 10 روز از شعبان را بگیرد، خلاصه بحسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد.
و قراءة القرآن در شب علی حد قدرة .
اگر می توانی نخواب و اگر کسی نمی تواند همه شب را نخوابد ؟ صب باشد ، صب یعنی جگر سوخته ، بیدار خوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدار خواب کند طوری که بدن استراحت خود را بگیرد.
؟ مرحوم قاضی اول شب می خوابیدند بعد نماز می خواندند و بعد می خوابیدند و باز نماز می خواندند ، همینطور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمی خوابیدند ، مرحوم آخوند 3 ساعت به اذان صبح بیدار بودند، اگر نافله شب را بجا نیاورید فائده ندارد و عرفان معنی ندارد.
عرفان به عمل است نه به گفتن!


اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] ـ ذيل آيۀ 101 از سوره آل عمران: 3.

[2] ـ قسمتي از آيۀ 15 از سورة الشورَي: 42.

[3] ـ صدر آيۀ 30 از سورۀ فصّلت: 41.

[4] ـ مرحوم محدّث قمي (ره) در فصل پنجم كه در اعمال ماه ذي القعده است گويد:..... و كيفيت آنچنان است كه در روز يكشنبه غسل كند و وضو بگيرد و چهار ركعت نماز گذارد: در هر ركعت حمد يك مرتبه و قل هوالله احد، سه مرتبه و معوذتين يك مرتبه، پس استغفار كند هفتاد مرتبه و ختم كند استغفار را به «لا حَوْل وَ لا قوَّةَ الا باللهِ العَليِّ العَظيم» پس بگويد: «يا عَزيزُ يا غفار أغْفر ذُنوبي وَ ذنوبَ جَميع المُؤْمنينَ وَ المُؤمناتِ فإنَّه لا يَغْفِر الذُّنوبَ إلا أنْتَ». فقير گويد: ظاهر آنست كه: و ذكور و دعاي بعد را، بعد از نماز بايد بجا آورد.

[5] ـ زيرا نمازهاي واجب هفده ركعت است و هر يك از آنها داراي نوافل مي باشند؛ بدين ترتيب: دو ركعت نافلۀ صبح كه وقت آن قبل از نماز صبح است و هشت ركعت نافلۀ ظهر و هشت ركعت نافلۀ عصر كه قبل از ظهر و عصر خوانده مي شوند و چهار ركعت نافلۀ مغرب، كه وقتش بعد از فريضۀ مغرب است و يك ركعت ايستاده و يا دو ركعت نشسته كه يك ركعت حساب مي شوند و وقتش بعد از نماز عشاء است؛ و مجموع آنها، بيست و سه ركعت مي شوند و يازده ركعت آن هم نافلۀ شب است كه جمعاً سي و چهار ركعت مي باشند. بدين ترتيب مجموع نوافل و فرائض، پنجاه و يك ركعت مي شوند.

[6] ـ - بدينصورت كه چهار ركعت از عصر و دو ركعت از مغرب و «وُتَيره» كه مجموعاً هفت ركعت مي باشد حذف شود. (اين توضيح از مرحوم علاّمه طهراني روحي فداه است.)

[7] ـ ذيل آيۀ 87، از سورة الْأنبياء: 21.

[8] ـ دعاي فرج در مفاتيح الجنان آمده است و با اين جملات شروع مي شود:

چاپ ارسال به دوستان
 
نظرسنجی
نام:    
پست الکترونیک:    
تاریخ    
موضوع:    
متن:    

کد یا نوشته ای را که در این عکس می بینید دقیقا وارد کنید

اگر در دیدن این کد مشکل دارید با مدیر سایت تماس بگیرید 
نمایش کد جدید

 
 

کلیه حقوق در انحصار پرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی