گالری تصاویر آرشیو بانک صوت کتابخانه پرسش و پاسخ ارتباط با ما صفحه اصلی
 
اعتقادات اخلاق حکمت عرفان علمی اجتماعی تاریخ قرآن و تفسیر جنگ
کتابخانه > اعتقادات > امام شناسی > امام شناسي جلد 9
 کتاب امام شناسي / جلد نهم /قسمت یازدهم: علت افضلیت عید غدیر، عبادات در روز عید غدیر

 

 

بيان‌ ابن‌ طاوس‌ در علّت‌ أفضليت‌ عيد غدير بر ساير أعياد

ومرحوم سيدابن طاوس رضوان الله عليه در((اقبال)) راجع به عيدغدير گفته است:فصل درآنچه ذكر می‌كنيم ازفضل خداوند جل جلاله، وعنايتي كه به عيد غدير دارد كه بيش از سايراعياد است، ودر آن منتي كه دراين عيد، بربندگان خود نهاده است.

بدان كه هرعيد جديدي كه خداوند جل جلاله مقداري از جود واحسان خود را بر عبد سعيدش افاضه كند، حقا افاضه واطلاق اين احسان از طرف خداوند جل جلاله، براي كسي است كه به معرفت خداوند ومعرفت رسول او صلي الله عليه وآله ومعرفت امام زمانش ظفريافته باشد،وايمانش صحيح باشد، چون به نقل متظافر و مستفيض از صاحب شريعت نبويه رسيده است كه: من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية. (( كسي كه بميرد وامام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است)).

واين عيدغدير، درهجدهم ذوالحجه است،كه در آن خداوند و رسول او از راه روشن و طريق واضح پرده برداشتند، .براي آن كسي كه او را براي امامت اختيار نموده بودند، ت صفحه ريح به عمل آوردند. وبدان كه: منت واحسان خداوندي بر كشف اين مهم، وسختي مشكلاتي كه به لطف او درتحقق امر ولايت صفحه ورت گرفت، نزديك است كه از امتحاني را كه به صفحه احب نبوت عظيم الشان نمود، زيادتر گردد. زيرا كه پيغمبر مبعوث صفحه لوات الله وسلامه عليه، درابتداي امرش در مكه مبعوث شد، براي قومي كه چوب وسنگ را می‌پرستيدند، كه نه اين چوبها و سنگها می‌توانستند ضرري را از خود دفع كنند، ونه منفعتي برسانند، ونه خطاب كسي را گوش فرا دارند، ونه پاسخي بدهند. وتمامي عقل هاي اهل عالم وجود گواهي می‌دهد كه: كساني كه بت‌ها را خدايان خود اتخاذ كنند، وخداوند


  صفحه  234

معبود را رها كنند، مردمي جاهل ونادان می‌باشند. اين ازيكسو، و ازسوي ديگر ميان اهل مكه و رسول خدا صفحه لي الله عليه وآله قبل از رسالت او عداوتي نبوده است، وبين آنها وبين او كشتاري واقع نشده، وخوني ريخته نشده بود كه ريزنده آن رسول خدا باشد، كه طبعا اينگونه امور، وعقلا از پذيرش نبوت او مانع می‌شد. واما مولانا اميرالمومنين عليه افضل السلام كه خداوند جل جلاله، بر زبان رسولش، در روز عيدغديرتن صفحه ي صفحه و ت صفحه ريح به امامت او نمود، اهل اسلام در وضعيت وموقعيتي بودند كه شبهات عقول، وانديشه‌ها بر مردم گسترش يافته بود، و راه تاويل چيزهايي را كه توان تاويل آن را نداشتند، باز شده بود. و امير المومنين عليه السلام بطوري بود كه در راه خداوند جل جلاله، ودر راه پيروي و متابعت از پيامبربا جلالش، با بسياري از مردم مخا صفحه مه نموده بود، وخون هاي بسياري از نياكان واسلاف آنها، واز امثال آنها ريخته بود. و با رسول خدا صفحه لي الله عليه وآله در مسير واحدي گام برمي داشت در دشمني با كسي كه با رسول خدا دشمني كند. و اين رويه او بود از اول امرش تا به آخر، بدون مراعات آنكه دل هاي دشمنان را ازمردانشان نگهداري كند. و آنقدر براي او ازكرامات وعنايات پديد آمده بود كه اقتضا می‌كرد كه صفحه احبان مقامات نسبت بدو حسد ورزند وبالنتيجه نسبت به دشمني هائيكه براي امامت او داشتند، وحسدي كه بر زندگي وحيات او می‌كردند، وبواسطه تنفر طباع مردم از اينكه او عمل نمي كند مگربه سيره رسول خدا، وبدون سستي ومداهنه درهمان سيره وخط مشي رسول خدا گام برمي دارد، دشمني‌ها وعداوت هاي بيشتري براي او به وقوع پيوست، كه به مراتب بزرگتر وبيشتر بود از دشمني هائي كه دروقت بعثت رسول خدا عليه افضل ال صفحه لوات می‌نمودند، وبالاخره دشمني‌ها به حدي رسيد كه ما در ف صفحه ل سابق مف صفحه لا آورديم. آنگاه گويد: ف صفحه ل ابوهلال عسگري كه ازمخالفين ومعاندين است دركتاب الاوائل كلام جليلي را در سبب عداوت مردم با مولانه علي بن ابيطالب عليه السلام آورده است:


  صفحه  235

او در مدح ابوالهيثم بن التيهان1 گويد: او اولين كسي است كه با رسول خدا صفحه لي الله عليه وآله درابتدا امر نبوتش بيعت كرده است. وپس ازآن با اسناد خود از ابو الهيثم بن تيهان روايت كرده است كه :

خطبۀ أبوالهيثم‌ ابن‌ تَيهان‌ در علت‌ حسد قريش‌ با أميرالمؤمنين‌ عليه السّلام‌

إنَّهَ قَامَ خَطيباً بَيْنَ يَدَيْ امِيرِالْمُؤمِنينَ عَلِيِّ ابْنِ أبيطَالِبٍ فَقَالَ : إنَّ حَسَدَ قُرَيْشٍ إيَّاكَ عَلَي وَجْهَيْنِ : وَ أمَّا خِيَارُهُمْ فَتَمَنَّوْا أنْ يَكُونُوا مِثْللَكَ مُنَافَسَهً فِي الْمَلَاءِ وَ ارْتِفاعِ الدَّرَجَهِ. وَ أمَّا شِرَارُهُمْ فَحَسدُوا حَسَداً ثْقَلَ الْقُلُوبَ وَ أحْبَطَ الأعْمَالَ. وَذَلِكَ أنَّهُمْ رَأوْا عَلَيْكَ نِعْمَهً قَدَّمَهَا إلَيْكَ الْحَظُّ وَ أخَّرَهُمْ عَنْهَا الْحِرْمَانُ فَلَمْ يَرْضَوْا أنْ يَلْحَقُوا حَتَّي طَلَبُو أنْ يَسْبِقُوكَ فَبَعُدَتْ وَاللَهِ عَلَيْهِمُ الْغَايَهُ وَسَقَطَ الْمِضْمَارُ. فَلَمَّا تَقَدَّمْتَهُمْ بِالسَّبْقِ وَ عَجَزُوا عَنِ اللِّحَاقِ بَلَغُوا مِنْكَ مَا رايْتَ ، وَ كُنْتَ وَاللَهِ أحَقَّ قُرَيْشٍ بِشُكْرِ قُرَيْشٍ ، نَ صفحه َرْتَ نَبِيَّهُمْ حَياً وَ قَضَيْتَ عَنْهُ الْحقُوقَ مَيْتاً. وَاللهِ مَا بَغيُهُمْ إلَّا عَلَي أنْفُسِهِمْ وَ لا نَكَثُوا إلَّا بَيْعَهَ اللَهِ ، يَداللَهِ فَوْقَ أيْدِيهِمْ فيهَا. وَ نَحْنُ مَعَاشِرَالانْ صفحه َارِ أيْدِينَا وَ ألْسِنَتُنا مَعَكَ ! فَأيْدِنَا عَلَي مَنْ شَهِدَ وَألْسِنَتُنا عَلَي مَنْ غَابَ. (( ابوالهيثم بن التيهان در برابر اميرالمومنين علي بن ابيطالب به خواندن خطبه بپاخاست و گفت : حسد قريش با تو بر دو قسم است : اما خوبان آنها آرزو می‌كردند كه همانند تو باشند ، به جهت مباهات و مفاخرتي كه در بين مردم پيدا كنند و درجه و مقام رفيعي بيابند. و اما بدان آنها بر تو حسد ورزيدند ، بگونه‌ای كه دلها را سخت و سنگين كرد و اعمال را حبط و نابود ساخت ؛ به علت اينكه ديدند نعمت هايي در تو وجود دارد كه كاميابي و بهره برداري و حظ وافر آنها را به سوي تو پيش آورده است و حرمان و خسران و زيان ، آنها را از ايشان دور ساخته است. و بنابراين راضي نشدند و اكتفا ننمودند به آنكه به تو برسند و ملحق گردند ، تا اينكه خواستند بر تو پيشي گيرند و مقدم


  صفحه  236

شوند و سوگند به خدا كه : در اين ميدان مسابقه ، هدف و غايت از ايشان دور شد و ميدان و مسابقه ساقط شد و فرو ريخت.

و چون در اين مسابقه از همه آنها مقدم شدي و پيشي گرفتي ، و ايشان فرو ماندند و عاجز شدند از آنكه به تو برسند ، آنچه ديدي درباره تو دريغ نكردند و سوگند به خدا كه سزاوارترين كسي بودي از قريش كه قريش شكر و سپاس تو را بجاي آورند ! پيامبرشان را در حال حيات ياري كردي و حقوقي را كه بر عهده او بود در حال ممات ادا كردي و سوگند به خدا اين ستم و ظلمي كه بر تو می‌كنند ، برنمي گردد مگر به خود آنها و نشكستند مگر عهد و پيمان خداوند را و در اين بيعت و پيمان دست خدا بالاي دست آنهاست. و ما گروه انصار چنين هستيم كه دست هايمان و زبان هايمان با توست ! با دست هايمان می‌جنگيم با هركس كه بر عليه تو حضور داشته باشد و با زبانهايمان با هركس كه غائب باشد و در اينجا نباشد ! ))2

و همچنين مرحوم سيد بن طاووس گويد : مصنف كتاب النشروالطي گويد:

ابوسعيد خدري گفت : ما با رسول خدا از غدير خم بيرون نيامده بوديم كه اين آيه نازل شد :

وَاخْشَوْنِي الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا.3 و بر اثر اين آيه پيغمبر فرمود : الْحَمْدُللِهِ عَلَي كَمَالِ الدِّينِ وَ تَمامِ النِّعْمَهِ وَ رِضَا الرَّبِّ بِرسَالَتِي وَ وَلَايَهِ عَلِيِّ بْنِ أبِيطَالِبٍ. و اين آيه نازل شد :

الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ.4

صفحه احب كتاب ((نشروطي )) می‌گويد : حضرت صفحه ادق گفته‌اند : يس الكفره و طمع الظلمه : (( كافران مايوس شدند و ظالمان طمع بستند)). و من می‌گويم : مسلم در صفحه حيح خود با اسنادش به طارق بن شهاب روايت می‌كند كه : جماعت يهود به عمر گفتند : اگر بر جماعت يهود اين آيه نازل می‌شد :


  صفحه  237

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا ( آن روزي كه نازل شده بود تاريخ می‌گذارديم و آن روز را عيد می‌گرفتيم.5

و نزول اين آيه را در روز غدير جماعتي از مخالفين ( سني‌ها ) روايت كرده‌اند و ما در كتاب طرائف ذكر كرده ايم و مصنف كتاب نشروطي می‌گويد: و روايت شده است كه خداوند در روز مباهله ، علي را بر دشمنان عرضه كرد ، همه از عداوت برگشتند و در روز غدير او را بر دوستان عرضه كرد، همه دشمن شدند ، چقدر ما بين اين دو مرحله تفاوت است !6

روز غدير در نزد حضرت‌ رسول‌ الله‌ و جميع‌ امامان‌ عليهم‌ السّلام‌ عيد است‌

باري تمام اين مزايا و خصوصيات و نزول آيات ، به روز غدير اهميت و جلالي می‌بخشد كه رسول اكرم صاحب الرساله الخاتميه و ائمه طاهرين : خلفاي به حق او را و بدنبال آنها مومنان را مسرور و شاد می‌نمايد و اين همان حقيقت و معنائي است كه ما از عيد در نظر داريم.

روايات‌ وارده‌ در افضليّت‌ عيد غدير

فرات بن ابراهيم كوفي از محمدبن ظهير ، از عبدالله بن فضل هاشمي ، از حضرت امام جعفر صادق از پدرش ، از پدرانش روايت كرده است كه :

قَالَ رَسُولُ اللَهِ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ أفْضَلُ أعْيَادِ اُمَّتِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أمَرَنيَ اللَهُ تَعَالَي ذِكْرُهُ بِنَصْبِ أخي عَلِيَّ بْنِ أبيطَالِبٍ عَلَماً لاُ مَّتِي يَهْتَدُونَ بِهِ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أكْمَلَ اللَهُ فِيِه الدِّينَ وَ أتَمَّ عَلَي اُمَّتِي فِيِه النَّعْمَهَ وَ رَضِيَ لَهُمُ اْلإسْلَامَ دِيناً.7

(( رسول خدا گفت : روز غدير خم با فضيلت ترين عيدهاي امت من است و آن روزي است كه خداوند تعالي ذكره ، مرا امر كرد به ن صفحه ب برادرم علي بن ابيطالب را شاخ صفحه و پيشوا براي امتم ، تا به او پس ازمن هدايت يابند و آن


  صفحه  238

روزي است كه خداوند در آن دين را كامل نمود و نعمت را بر امت من تمام كرد و پسنديد و راضي شد كه اسلام دين آنها باشد )).

و براساس همين عيد و معناي عيد است كه رسول خدا فرمود : هنئوني ! هنئوني !به من تبريك بگوييد و به من تهنيت بگوييد ! زيرا تهنيت و تبريك از مختصات عيد است ، آنهم چنين عيدي.

ابوسعيد خرگوشي نيشابوري با اسناد خود از برآء بن عازب از احمد بن حنبل و از ابوسعيد خدري روايت كرده است كه : ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ صلي الله علیه و آله: هَنِّئُوني هَنِّئُوني ! إنَّ اللَهَ تَعَالَي خَصَّنِي بِالنُّبُوَّهِ وَ خَصَّ أهْلَ بَيْتي بِالإمَامَةِ. فَلَقِيَ عُمَربْنُ الْخَطَّاِب أميرَالْمُؤْمِنينَ فَقَالَ : طُوبَي لَكَ يَا أبَالْحَسَنَ ! أصْبَحْتَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَي كُلَّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ.8

(( و پس از بيان خطبه پيامبر فرمود : به من تهنيت بگوئيد ! به من تبريك گوئيد! ريرا كه حقا خداوند تعالي ، مر ا به نبوت اختصاص داده است و اهل بيت مرا به ولايت اختصاص داده است و به دنبال آن عمربن خطاب با اميرالمومنين ديدار كرد وگفت: مبارك باد بر تو اي ابالحسن ! صبح كردي در حالي كه مولاي من و مولاي هر مرد مومن و هر زن مومنه‌ای هستي!‌))

و به پيروي از رسول خدا ، اميرالمومنين عليه السلام روز غدير را عيد گرفتند ، همچنانكه در خطبه آن حضرت كه از كتاب م صفحه باح المتهجد نقل شد ، يافتيم و ائمه طاهرين اين روز را شناختند و آن را عيد نام نهادند و تام مسلمين را امر كردند كه عيد بگيرند و فضائل آن روز را منتشر كنند و ثواب هائي كه براي اعمال بر و حسنات و خيرات در آن روز بطور اضعاف مضاعف است ، براي مردم بازگو كنند. فرات بن ابراهيم نيز با سند مت صفحه ل خود ، از فرات بن احنف ، از حضرت صفحه ادق روايت كرده است كه گفت به آن حضرت گفتم : فدايت گردم ! براي مسلمانان عيدي هست كه از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه ، افضل


  صفحه  239

باشد؟!

حضرت فرمود : آري افضل اعياد و اعظم اعياد و اشرف اعياد ، در نزد خداوند از جهت قدر و منزلت ، روزي است كه خداوند در آن روز ، دين را كامل نموده وبر پيامبرش محمد اين آيه را فرستاد :

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا.

من گفتم : آن روز ، چه روزي است ؟ حضرت فرمود : انبياء بني اسرائيل رويه شان اينطور بود كه : چون ميخواست يكي از آنها عقد و و صفحه يت و امامت را براي كسي بعد از خودش ببندد و اين كار را انجام ميداد ، آن روزرا عيد می‌ گرفتند. و بنا براين ، افضل اعياد ، روزي است كه در آن رسول الله علي را به عنوان شاخ صفحه و امام ن صفحه ب كرد و در آن روز نازل كرد آنچه را نازل كرد و در آن روز دين كامل شد و نعمت بر مومنان تمام شد. من گفتم : كدام روزي است آنروز در سال ؟! حضرت فرمود : روزها جلو و عقب می‌روند و چه بسا روز شنبه است و يكشنبه و دوشنبه تا آخر ايام هفته. من گفتم : بنابراين چه كاري سزاوار است كه ما در آن روز بجا آوريم ؟1 حضرت فرمود : آن روز عبادت و نماز و شكر و حمد خداوند است و روز سرور است ، به جهت آنكه خداوند به واسطه ولايت ما بر شما منت گذارده و احسان نموده است و بنابر اين من دوست دارم كه شما در آن روز ، روزه بگيريد!9 محمدبن يعقوب كليني از علي بن ابراهيم ، از پدرش ، از قاسم بن يحيي ، از جدش حسن بن راشد ، از حضرت صفحه ادق عليه السلام روايت كرده است كه او گويد : به حضرت گفتم : فدايت شوم ! آيا مسلمانان عيدي غير از عيدين ( فطر واضحي )


  صفحه  240

داريد ؟

گفت : آري اي حسن ! عيدي است كه از آن دو عيد ، اعظم و اشرف است !

گفتم : كدام روز است آن عيد ؟!

گفت : روزي كه اميرالمومنين در آن ، به عنوان علم و شاخص و امام براي مردم نصب شد!

گفتم : فدايت شوم ! چه كاري سزوار است كه ما در آن روز انجام دهيم ؟!

گفت : اي حسن ! در آن روز ، روزه بگير و بر محمد و آل محمد بسيار صلوات بفرست و به سوي خداوند از آن كساني كه به آنها ستم نموده‌اند ، برائت و بيزاري بجوي ! چون پيغمبران سنتشان اين بوده است كه به اوصياي خود امر می‌كرده‌اند كه : روزي را كه در آن ، وصي به مقام وصايت نصب می‌شود ، عيد بگيرند.

گفتم : پاداش كسي كه در آن روز ، روزه بدارد چيست ؟!

گفت : ثواب روزه شصت ماه ! و تو روزه روز بيست هفتم از شهر رجب را نيز وامگذار! زيرا آن روزي است كه نبوت براي محمد نازل شده است و ثواب آن روز مثل روزه شصت ماه است براي شما. 10

و همچنين كليني ، از سهل بن زياد ، از عبدالرحمن بن سالم ، از پدرش روايت كرده است كه او گفت : از حضرت صفحه ادق پرسيدم : آيا براي مسلمين ، عيدي غير از جمعه واضحي و فطر ، هست ؟ گفت : آري ! از جهت احترام عيدي هست كه از آنها اعظم است ! گفتم : فدايت شوم ! آن عيد ، كدام عيد است ؟


  صفحه  241

گفت : روزي است كه رسول خدا در آن روز اميرالمومنين را نصب نموده و گفت : من كنت مولاه فعلي مولاه !

گفت : چكار داري به روزش ؟ چون سال پيوسته در گردش است11 وليكن روز هجدهم از ماه ذوالحجه است. گفتم : چه كاري سزاوار است كه ما در آن روز بجاي آوريم ؟!

گفت : ذكر خداوند عز ذكره را بنمائيد ، با روزه و عبادت و ذكر محمد و آل محمد !

چون رسول خدا اميرالمومنين را وصيت كرد كه : اين روز را عيد بگيرد ، و همچنين انباء عليهم السلام اين كار را می‌كردند كه به اوصياي خود سفارش می‌كردند كه عيد بگيرند و لهذا اوصياي انبياء نيز روز عيد غدير را عيد می‌گرفتند. 12

ثواب‌ عمل‌ خير در روز غدير معادل‌ ثواب‌ هشتاد ماه‌ است‌

سيدابن طاوس بعد از نقل اين دو روايتي كه ما از((كافي)) نقل كرديم گويد: ازجمله كساني كه درفضل غدير روايت كرده اند: شيوخ معظمون: ابوجعفر


  صفحه  242

محمد بن بابويه، ومفيد محمدبن محمد بن نعمان، وابو جعفرمحمدبن حسن طوسي هستند كه جميعا با اسنادشان از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده‌اند كه: صوم يوم غديرخم كفاره ستين سنه13. ((روزه گرفتن روز غدير خم، كفاره گناهان شصت ساله است)).

وازجمله راويان در فضيلت غدير، مصنف كتاب النشروالطي می‌باشد كه، با اسناد خود از حسن بن محمدبن سعيد هاشمي كوفي، ازفرات بن ابراهيم كوفي، ازمحمدبن ظهير، ازعبدالله بن فضل هاشمي ازحضرت صادق عليه السلام ازپدرانش عليهم السلام روايت كرده است كه قَالَ النَّبِيُّ صَلَي الله عَلَيه وَآله: يَوْمُ غَديرِ خُمَّ اَفْضَلُ اَعْيَادِ اُمَّتِي، هُوَالْيَوْمُ الَّذِي أمَرَنِيَ اللهُ فيهِ بِنَصْبِ أخي عَلِيَّ بْنِ ابيطالِبٍ فِيهِ عَلَماًلامَّتِي يَهْتَدُونَ بِهِ بَعْدِي.وَهُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أكْمَلَ اللهُ فِيهِ الدِّينَ وَأتَمَّ عَلَي اُمَّتي فيهِ النِّعْمَهَ وَرَضِيَ لَهُمُ الْاِسْلامَ دِيناً.

((پيامبر فرمود: روز غديرافضل عيدهاي امت من است، وآن روزي است كه خدا مرا امر كرد كه درآن روز علي بن ابيطالب را شاخص ومقتداي امت قرار دهم، ونصب كنم، تا پس ازمن بواسطه او هدايت يابند.وآن روزي است كه خداوند درآن دين را كامل كرد، ونعمت را برامت من تمام نمود، و راضي شد كه براي آنها اسلام دين باشد)).

وسپس فرمود: مَعَاشِرَالنَّاسِ! إنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَأنَا مِنْ عَلِيِّ خُلِقَ مِنْ طينَتِي وَهُوَبَعْدِي يُبَيِّنُ لَهُمْ مَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنْ سُنَّتِي.وَهُوَ أمِيرُالْمُومِنينَ وَقَائِدُ الْغُرِّ




  صفحه  243

الْمُحَجَّلِينَ وَيَعْسُوبُ الْمومِنينَ وَخَيْرُالْوَصِيِّينَ وَ زَوْجُ سَيِّدَهِ نِسَآء الْعَالَمِينَ وَأبُوالْاَئِمَّهِ الْمَهْدِيِّينَ.14

((اي جماعت مردم! علي ازمن است، ومن ازعلي هستم،ازسرشت من آفريده شده است، و او پس ازمن درآنچه ازسنت من اختلاف كنند،سنت مرا مبين می‌كند و روشن می‌سازد و حق و واقع را واضح می‌ نمايد. و اوست امير و سالار مومنان،وپيشواي وضوسازندگان سفيد پيشاني كه آثار نورانيت مسح برناصيه،وپاهايشان مشهود است(ويا پيشواي فروزنده چهرگان درغرفه‌هاي بهشت)و رئيس مومنان،و بهترين اوصياي پيامبران،و شوهر سيده زنان عالميان،و پدر امامان راه يافتگان)).

و ازجمله روايان فضيلت غدير،محمدبن علي بن طرازي دركتاب خودش است كه با اسناد متصل خود روايت می‌كند از مفضل بن عمر از حضرت صادق عليه السلام كه: چون روز قيامت شود،چهار روز را به سوي خداوند عزوجل هديه می‌برند،همچنانكه عروس را به سوي حجله خود می‌برند: روز فطر و روز اضحي و روز جمعه و روز غدير خم. و روز غدير خم در بين روز فطر و اضحي و روز جمعه،مانند ماه در بين ستارگان .

و خداوند به غدير خم می‌گمارد فرشتگان مقرب خود را كه رئيس آنها در آن روز جبرئيل عليه السلام است. و می‌گمارد پيامبران خود را كه رئيس آنها در آن روز محمد صلي الله عليه وآله است. و می‌گمارد اوصياي انتخاب شده خود را كه رئيس آنها در آن روز اميرالمومنين است. و می‌گمارد اولياي خود را كه روساي آنها در آن روز سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند.

و اينها غدير را به بهشت وارد می‌كنند، همچنانكه چوپان گوسفندان خود را به آب و گياه وارد می‌ كند.

مُفَضَّل می‌ گويد: من گفتم:اي آقاي من! تو مرا امر می‌كني كه در آن روز، روزه بگيرم؟ حضرت به من گفت: إي وَالله! إي وَالله! إي وَالله!




  صفحه  244

عيد غدير ، روز نزول‌ جميع‌ خيرات‌ و بركات‌ است‌

عيد غدير روزي است كه خداوند توبه آدم عليه السلام را پذيرفت، و به سپاس آن روزه گرفت. و روزي است كه خداوند تعالي ابراهيم را از آتش نجات بخشيد، و شكرالله تعالي روزه گرفت. و روزي است كه موسي عليه السلام هارون را مقتدا و پيشوا ساخت، و به جهت سپاس خداوند، آن روز را روزه گرفت. و روزي است كه عيسي عليه السلام وصي خود شمعون صفا را معرفي كرد، وشكرالله عزوجل، آن روز را روزه گرفت. و آن روز روزي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله علي عليه السلام را پيشوا و امام مردم قرار داد، و در آن روز رسول خدا وصي خود را معين كرد، وتحقيقا كه آنروز، روز روزه، و قيام نماز،و اطعام،و صله برادران ديني است، و درآن روز وسائل رضاي خداوند رحمن، و موجبات به خاك ماليده شدن بيني شيطان موجود است.15

سيدابن طاوس پس از بيان اين روايات، فصلي را در علل وموجبات فضل عيدغدير آورده است، و چنين گويد: فصل در پاسخ كسي كه پرسيده است: چرا روز غدير اين همه داراي فضيلت است؟وچون فهمش كوتاه بوده است، نتوانسته است ازاين روايات وارده، حقيقت آن را ادراك كند.

بدان براي هيچ يك از اوصياي پيامبران، و اعيان و رجال مردم،در طي زمان‌ها و مرور دهور گذشته نبوده است،جهاتي است: جهت اول اينكه: خداوند جل جلاله نفس علي عليه السلام را نفس پيغمبرصلي الله عليه و آله قرار داده است، درآيه مباهله وچنين فرموده است: فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أبْنَا وَأبْنَائَكُمْ وَنِسَائَنَا وَنِسَائَكُمْ وَ أنْفُسَنَا وَ أنْفُسَكُمْ.16




  صفحه  245

و ما دركتاب ((طرائف)) آورده ايم كه: مخالفين ما ازاهل سنت آورده‌اند كه: أبْنَا:حَسَن وحسين، وَنِسَا: فاطِمه، وَ أنْفُسَنا: علي بن ابيطالب عليه السلام می‌ باشند. جهت ديگر، ازجهت تعظيم وتكريم علي عليه السلام درمجراي تعظيم وتكريم رسول خدا جاري شده است. پس مولانا علي عليه السلام داخل است درهرچه رسول خدا داخل است، از آن مقام رفيع. واگر ما فقط از همين يك نقطه نظر به علي بنگريم ، كافي است كه در تعظيم روز غدير ، اكتفا كنيم. جهت ديگر ، ما را در ((طرائف )) از مخالفين روايت آورده ايم كه نور علي در ا صفحه ل خلقت ، از نور پيغمبر است و اين بينه و برهاني است براي تعظيم منزلت آن دو بزرگوار. جهت ديگر اينكه مولانا علي عليه السلام در امت رسول خداست.17 جهت ديگر ، آنكه به هر مقدار ، احترام من صفحه و صفحه عليه به خلافت محفوظ باشد ، اين امر تعظيم آن كسي است كه اين خليفه نائب از طرف اوست : وَ مَوْلانَا عَلِي عليه السلام نائب است از جانب خدا و رسول خدا ، در هر رحمت و رافتي و امان است از هر آفت و مخالفتي. جهت ديگر آنكه خداوند جل جلاله می‌فرمايد :


  صفحه  246

كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّهٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ.18

و علي عليه السلام به مقتضاي اين و صفحه ف امر به معروف و نهي از منكر ، آنچنانكه ابدا قابل انكار نيست و قابل دفع نيست ، رئيس است از طرف خدا و رسول خدا بر اين امتي كه بهترين امت هاست. و رياست او اعظم است از هر رئيسي ، در شرافت قدرت كار و در بلندي همت و اراده استوار و در كمال ن صفحه يب و بهره‌ای كه داشته است. جهت ديگر آنكه : به ن صفحه خداوند جل جلاله و رسول او صفحه لوات الله عليه ، امتحاناتي كه براي مولانا علي بن ابي طالب عليه السلام پيش آمده است ، می‌يابيم آنها را كه اعظم است ، از هر امتحاني كه براي او صفحه ياي پيغمبران سراغ داريم ، از بسياري حسودان و دشمنان دين : آنانكه علي با ايشان مخا صفحه به نمود و در راه خداوند رب العالمين جهاد نمود و در ياري و ن صفحه رت سيد المرسلين قيام كرد ؛ و عقل هاي با ان صفحه اف گواهي می‌دهند كه : درجات منازل در فضل، منوط و مربوط به زيادي امتحاناتي است كه از جانب خداوند مالك الاسباب مقرر می‌گردد.

أميرالمؤمنين‌ علي‌ بن‌ أبيطالب‌ عليه‌ السّلام‌، مجموعۀ اسلام‌ است‌

جهت ديگر آنكه : مولانا علي عليه السلام در حفظ اسلام و مسلمين و در صفحه يانت رسول خدا در بسياري از مقامات ، چنان كرد كه كثيري از قواي مردم جهان، از آن فرو ماندند. و بنابراين خداوند جل جلاله و رسول او به شرف اين فضل آشكار ، او را در تمكين اين مقام مكين پاداش دادند ، مثل آنكه در فراش و رختخواب رسول خدا در مكه خوابيد و شب را به روز درآورد و از اين كار عاجز بودند تمام افرادي كه با پيغمبر نزديك بودند ، زيرا يك دسته از اين عمل گريزان بودند و يك دسته ناتوان و فرومانده و لهذا تمام شهادت هائي كه در دنيا و آخرت به واسطه مهاجرت تحقق يافت ، مولانا علي ، چون روح و خون پاك قلب خود را در راه رسول الله فدا كرد ، او ا صفحه ل و بنياد اين نتائج و ثمراتي است كه به واسطه نبوت رسول خدا در عالم پيدا شد. و جهت ديگر آنكه : علي عليه السلام سوره برائت از مشركين و طرح و الغاء عهود


  صفحه  247

آنها را براي آنها خواند و اداي اين مهم نمود ، چون به خاتم النبيين چنين نازل شد كه : إنَّهُ لايُوَدِّيهَا إلَّا أنْتَ اوْرَجُل مِنْكَ (( اين اداء پيغام و قرائت سوره برائت و الغاء عهود مشركين ، را براي مشركين ، يا بايد تو خودت انجام دهي، يا مردي كه از تو باشد ! )) و آن كسي كه قائم مقام نبوت بود مولانا علي اميرالمومنين عليه السلام بود.

و جهت ديگر آنكه : مقامات مولانا علي در بدر و خيبر و حنين و احد و يكايك از مواقفي بود كه از شدت و سختي به حدي بود كه : ممكن بود پدر و فرزند خود را تنها گذارد و فرار كند.

و جهت ديگر آنكه : كشتن مولانا علي عليه السلام بود عَمْروبْنِ عَبْدِوَد را كه او بسيار عظيم الشان بود ، و ما در كتاب (( طرائف )) از مخالفين خود از عامه مردم روايت كرده ايم كه پيغمبر گفت : لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ لْعَمْرِوبْنِ عَبْدِوَد أفْضَلُ مِنْ عَمَلِ اُمَّتِي إلَي يَوْمِ الْقِيَمَهِ (( ضربه‌ای كه علي به عمروبن عبدود زد ، از جميع اعمال امت من تا روز قيامت افضل است )).

و در حديث ديگر است : لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ يَوْمِ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْنِ.

(( ضربه‌ای كه علي در روز غزوه خندق زد ، افضل است از عبادت جن و انس )).

و نيز در وقتي كه مولانا علي در مقابل عمروبن عبدود قرار گرفت ، پيغمبر گفت : بَرَزَالْاِسْلامُ كُلُّهُ اِلَي الْكُفْرِ كُلُّهُ (( تمام اسلام در برابر تمام كفر ظاهر شده است)).

حالا پندار تو چيست درباره مردي كه پيغمبر او را تمام اسلام می‌بيند ؟! و به فضل و مقام او پي برد ؟ و خداوند بر گوينده اين بيت رحمت خود را بريزد كه گفت: يَفْنَي الْكَلَامُ وَ لايُحيطُ بِوَ صفحه ْفِهِ         أيحيطُ مَا يَفْنَي بِمَا لايَنْفَدُ (( آنچه در حيطه سخن و گفتار است تمام می‌شود و هنوز به و صفحه ف او نرسيده است. آيا می‌شود چيزي كه فاني است و تمام می‌شود ، محيط بر چيز باقي و غيرقابل فنا گردد؟)) و جهت ديگر آنكه : ن صفحه و ت صفحه ريح از خداوند جل جلاله و رسول او بر


  صفحه  248

خلافت علي كرده‌اند ، كه قائم مقام جميع فضائل نبوت است و اين مقام و درجه‌ای است كه تو صفحه يف من نمي تواند به حقيقت آن برسد و خداوند جل جلاله گفته است: يَا ايُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْ صفحه ِمُكَ مِنَ النَّاسِ.19 (( اي پيامبر درباره علي آنچه را كه از جانب پروردگارت به تو نازل شده است ، ابلاغ كن و اگر ابلاغ نكني ، ا صفحه لا رسالت خود را نرسانيده اي! و خداوند تو را از مردم حفظ می‌كند )). و ما در كتاب (( طرائف )) و در همين كتاب ((اقبال )) از مخالفين ، رواياتي نقل كرده ايم كه مراد از اين آيه ، تبليغ ولايت علي است ، در روز غدير بدون شك. و جهت ديگر آنكه : عنايات خداوند جل جلاله به مولانا علي به واسطه مكرر شدن آيات و معجزات و كرامات به پايه‌ای رسيد كه خلق عظيمي كه تا به حال هم باقي هستند ، درباره او اعتقاد نمودند همان را كه بعضي از مسيحيان درباره عيسي معتقد بودند ، به اينكه او خداوند رب العالمين است و واجب است كه عبادت‌ها را براي او انجام داد. و جهت ديگر آنكه : مولانا علي عذاب كرده است كساني را كه درباره او مدعي خدائي و الوهيت بوده‌اند ، همانطور كه صفحه احب نبوت ربانيه او را امر به چنين عذابي نموده است و ليكن معذلك اين تعذيب چيزي از اعتقاد آنها نكاسته است ، بلكه آنها ملتزم شده‌اند كه او رب العالمين است. و هيچ گاه نديده ايم كه معبودي عذاب كند عبادت كنندگان خود را به چنين عذابي ، در حالي كه آن عبادت كنندگان از روي جد و اجتهاد ، مقيم بر عبادت او بوده‌اند و اين دليل است بر اينكه ظهور فضل علي ، عقل‌ها و ب صفحه يرت‌ها را پاره كرده است ، تا به سرحديكه پايه روشن رسيده است. و ما قدرت نداريم كه شرح فضائل مولانا علي را تف صفحه يلاً بدهيم و در كتاب ((طوائف )) شمه‌ای كه دلالت بر مقام ارزشمند و بزرگ او می‌نمود ، بيان


  صفحه  249

كرديم و قرآن شريف به نعمت هائي كه خداوند بر بندگانش بطور اطلاق و سريان بر اساس صفت جمال خود ارزاني داشته است ، گوياست ، آنجا كه گويد:

وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللهِ لاتُحْصُوها20 و اين نعمت ولايت و امامت او ، از آن نعمت هائي است كه به شمارش و احصاء در نمي آيد. چون اميرالمومنين رئيس و پيشواي قومي است كه بدان نعمت‌ها ظفر يافتند و براي خود تحصيل كردند و به دست آوردند.21

عظمت‌ روز غدير ، و ثواب‌ روزه‌ در آن‌ عيد

و شيخ طوسي در مصباح المتهجد از داودبن كثيررقي ، از ابي هارون : عماربن حريز عبدي روايت كرده است كه گفت : وارد شدم در روز هجدهم از ماه ذوالحجه بر حضرت صادق و آن حضرت روزه بود ، فلهذا به من گفت : هَذَا يَوْمٌ عَظِيمٌ عَظَّمَ اللهُ حُرْمَتَهُ عَلَي الْمُومِنينَ وَ اَكْمَلَ لَهُمْ فِيهِ الدِّينَ وَ تَمَّمَ عَلَيْهِمُ النِّعْمَهَ وَ جَدَّدَ لَهُمْ مَا اخَذَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْعَهْدِ وَ الْمِيثَاقِ.

(( اين روز عظيمي است كه خداوند احترامش را بزرگ شمرده است بر مومنين و دين را براي آنها كامل كرده است و نعمت را بر آنان تمام كرده و آن عهد و پيماني را كه از آنها گرفته است ، در اين روز تجديد كرده است.

درآن مجلس از آن حضرت پرسيده شد : ثواب روزه در اين روز چيست ؟

حضرت فرمود : يَوْمُ عِيدٍ وَ فَرَحٍ وَ سُرُورٍ ، وَ يَوْمُ صَوْمٍ شُكْراً للهِ (( روز عيد و سرور و شادماني و روز روزه گرفتن است به شكرانه آن براي خداوند )) و روزه در اين روز ، معادل شصت ماه روزه از ماههاي حرام است.

و هركس دو ركعت نماز بخواند در اين روز ، هروقت بخواهد ، و افضل آن نزديك زوال و ظهر است و اين ساعت – همان موقعي است كه اميرالمومنين در غدير خم ، امام و پيشواي مردم باشد و اين به جهت آن بود كه


  صفحه  250

در آن ساعت نزديك به منزل بودند ـ پس هركس نماز بگذارد در اين وقت دو ركعت و پس از آن سجده كند و صفحه دمرتبه شكرالله بگويد و به دنبال آن ، دعائي را كه خواهد آمد بخواند22 بعد از آنكه سر از سجده برداشت و سپس سجده كند و صفحه دبار حمد خدا را بجاي آورد و شكر خدا را بجاي آورد و اين حمد و شكر را در سجده انجام دهد ، كسي كه اين اعمال را انجام دهد ، مانند كسي است كه در روز غدير حاضر بوده و با رسول خدا بر ولايت اميرالمومنين بيعت كرده است و مقام و درجه او مثل كسي است كه از صفحه ادقين بوده باشد، آنانكه در موالات مولايشان ، با خدا و رسول او به صفحه دق رفتار كردند در آن روز غدير و مثل كسي است كه با رسول خدا و با اميرالمومنين و با حسن و حسين ، به مقام شهادت رسيده است و مثل كسي است كه در چادر و خيمه حضرت قائم از نجباء و نقباء بوده و در تحت لواي آن حضرت باشد.23 و شيخ صفحه دوق با سند مت صفحه ل خود از حسن بن راشد از مضل بن عمر روايت كرده است كه : او گفت : از حضرت صفحه ادق پرسيدم : مسلمانان چند عيد دارند ؟ گفت: چهار عيد. گفتم: من عيدين ( فطر و اضحي ) و جمعه را می‌دانم. حضرت گفت : اعظم و اشرف از اين اعياد ، روز هجدهم از ذوالحجه است و آن روزي است كه رسول خدا ، اميرالمومنين را به عنوان مقتدا و پيشوا و شاخ صفحه براي مردم ن صفحه ب كرد. من گفتم: در آن روز بر ما چه لازم است كه انجام دهيم؟ حضرت گفت : لازم است برشما كه روزه بگيريد ، شكرالله و حمدالله با آنكه خداوند در هر ساعت سزاوار شكر است. و همچنين انبياء به او صفحه ياي خود امر می‌كردند كه : روزي را كه در آن و صفحه ي به و صفحه ايت من صفحه وب می‌شود ، عيد بگيرند. و كسي كه روزه بدارد ، افضل است از عمل ش صفحه ت سال.24


  صفحه  251

روايت‌ حِميري‌ در عظمت‌ عيد غدير ، و نماز وارد در آن‌

سيد در اقبال آورده است از محمدبن علي طرازي در كتاب خود با اسنادش به عبدالله بن جعفر حميري كه او گفت : روايت كرد براي ما هارون بن مسلم ، از ابوالحسن لئثي از عبدالله جعفربن محمد كه به حضار خود ، از مواليان و شيعيان خود گفت : آيا می‌شناسيد روزي را كه خداوند اسلام را به آن مشيد نمود و علائم و آيات دين را بدان ظاهر كرد و آن روز را عيد براي ما و موالي و شيعه ما قرار داد؟!

گفتند : خدا و رسول او و فرزند رسول او داناترند. آيا روز فطر است آن روز اي آقاي ما ؟ گفت : نه.

گفتند: آيا روز عيد قربان است؟

حضرت گفت : نه ، آن دو روز، بزرگ و شريف هستند و ليكن روز امناء دين از آن دو اشرف است و آن روز هجدهم ذوالحجه است. رسول خدا چون از حجه الوداع فارغ شد و به غدير خم رسيد ، خداوند عزوجل جبرائيل را امر نمود تا در آستان قرب ظهر بر پيغمبر در آن روز فرود آيد و او را امر كند تا قيام به ولايت اميرالمومنين بنمايد و او را به عنوان رئيس و سيد قوم براي مردم پس از خود منصوب كند و او را بعد از خود خليفه و جانشين خود قرار دهد.

جبرائيل به نزد پيامبر آمد و به او گفت : يا حبيبي ! خداوند تو را سلام می‌رساند و می‌گويد : امروز بايد قيام كني به ولايت علي ، براي آنكه پس از خودت براي امت سيد و رئيس باشد تا مردم به عنوان شاخص در امور خود به او رجوع كنند و به منزله خود تو ، نسبت به امت بوده باشد.

پيامبر گفت: يا حبيبي جبرئيل! من ميترسم از دگرگوني اصحاب خودم كه به او ظلم و ستم كنند و او را به مهلكه و شدت بيفكنند و آنچه را كه از بغض و كينه و حسد ، از او در دل پنهان دارند ظاهر سازند!

جبرائيل عروج كرد و درنگي نكرد كه به امر خدا هبوط نمود و گفت:

يَا ايُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ!

پيغمبر صفحه لي الله و عليه و آله و سلم از روي وحشت و ترس و دهشت ( ذَعِراً مرعوباً خائفاً ) برخاست


  صفحه  252

در حالي كه ريگهاي بيابان به شدت داغ بود و دو قدم مبارك از حرارت آفتاب سوخته بود و امر كرد تا آن مكان را نظيف كنند و آنچه از خار در زير چند درخت است پاك كنند و اين كار انجام شد.

پس از اين ندا داد: الصلاه جامعة مسلمين مجتمع شدند و در ايشان ابوبكر و عمر و عثمان و ساير مهاجر و انصار هم بودند و به خطبه برخاست و داستان ولايت را ذكر كرد و همه مسلمين را در پذيرش آن ملزم ساخت و به آنها اعلام نمود كه : خداوند او را به چنين قيامي و اقدامي امر كرده است.

جماعتي گفتند با خود آنچه را كه گفتند و با خود به رازگويي و نجوي پرداختند.

نماز و دعاي‌ وارد در روز عيد غدير

چون صبح روز عيد غدير شود ، لازم است كه ابتداي روز ( صدر نهار ) غسل كرده و اينكه مومن نظيف ترين لباس هاي خود را بپوشد و فاخرترين آنها را در بر كند و عطر و طيب استعمال كند و دست به دعا بگشايد و بگويد: اللَّهُمَّ اِنَّ هَذَا الْيَوْمَ الَّذِي شَرَّفْتَنَافِيهِ بِوَلايَهِ وَلَيَّكَ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ وَ جَعَلْتَهُ اَميرِالْمُومِنينَ وَ اَمَرْتَنَا بِمُواَلَاتِهِ وَ طَاعَتِهِ وَ انْ نَتَمَسَّكَ بِمَا يُقَرِّبُنَا اِلَيْكَ وَ يُزْلِفُنَا لَدَيْكَ اَمْرُهُ وَ نَهْيُهُ!

اَللَّهُم قَدْ قَبِلْنَا امْرَكَ وَ نَهْيَكَ وَ أطَعْنَا لِنَبِيِّكَ وَ سَلَّمْنَا وَ رِضينَا فَنَحْنُ مَوَالِي عَلِيٍّ عليه السلام و اوْلِيائِهِ كَمَا امَرْتَ نُوَالِيهِ وَ نُعَادِي مَنْ يُعَادِيهِ وَ نَبرْاُ مِمَّنْ يَبْرَاُ مِنْهُ وَ نُبْغِضُ مَنْ ابْغَضَهُ وَ نُحِبُّ مَنْ احَبَّهُ وَ عَلِيٌّ مَوْلانَا كَمَا قُلْتَ وَ امامُنا بَعْدَ نَبِينَا كَمَا امَرْتَ. 25




  صفحه  253

و چون وقت ظهر فرا رسيد ، با بصيرت و سكون و وقار و هيبت و خشوع ، در جاي خود قرار گير و بگو : اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمينَ كَمَا فَضَّلَنَا في دِينِهِ عَلَي مَنْ جَحَدَ وَ عَنَدَ وِفِي نَعيمِ الدُّنْيَا مِمَّنْ عَمدَ وَهَدانَا بِمُحَمَّدٍ نَبيِّهِ وَ شَرَّفَنَا بِوَصِيّهِ وَخَليفَتِهِ في حَيوَتِه وَ بَعْدَ مَمَاتِهِ اميرِالْمُوْمِنينَ ، اللَّهُمَّ انَّ مُحَمَّداً نَبِيُّنَا كَمَا امَرْتَ وَ عَلْيًّا وَ مَوْلانَا كَمَا اقَمْتَ وَ نَحْنُ مَوَالِيِه وَ اوليَاوُهُ. 26

و پس از آن برخيز و دو ركعت براي خدا نماز شكر بجاي آور: در ركعت اول حمد و سوره قدر و در ركعت دوم حمد و سوره توحيد را بخوان و قنوت بگير و ركوع بنما و نماز را تمام كن و سلام بده و پس از نماز خود را به سجده بيافكن و در حال سجده بگو:

اللَّهُمَّ انَّا الَيْكَ نُوَجِّهُ وُجُوهِنَا في يَوْمِ عِيدِنَا الَّذي شَرَّفْتَنَا فيهِ بِوَلايَتهِ مَوْلانَا اميرِالْمُوْمنينَ عَلِيِّ بْنِ ابيطالبٍ صَلي اللهُ عليهِ ، عَلَيْكَ نَتَوَكَّلُ ، وَ بِكَ نَسعتَينُ في اُمُورِنا.

اللَّهُمَّ لَكَ سَجَدَتْ وُجُوهُنَا وَ اشْعَارُنَا وَ ابْشَارُنَا وَ جُلُودُنَا وَ عُرُوقُنَا وَ اعْظُمُنَا وَ اعْصَابُنَا وَ لُحُومُنَا وَ دِمَاوُنَا.

اللَّهُمَّ ايَّاكَ نَعْبُدُ وَ لَكَ نَخْضَعُ وَ لَكَ نَسْجُدُ عَلَي مِلَهِ اِبْراهيمَ وَ دِينِ مُحَمَّدٍ وَ وَلايَهِ عَلِيٍّ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ اجْمَعينَ ، حُنَفاءَمُسْلِمينَ وَ مَا نَحْنُ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ لا مِنَ الْجَاحِدينَ.

اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجَاحِدِينَ الْمُعَانِدينَ الْمَخَالِفينَ لامْرِكَ وَ امْرِ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْمُبْغِضِينَ لَهُمْ لَعْناً كَثِيراً لايَنْقَطِعُ اوَّلُهُ وَلا يَنْفَدُ آخِرُهُ.




  صفحه  254

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَي مُوَالاتِكَ وَ مُوَالَاهِ رَسُولكَ وَ آلِ رَسُولِكَ وَ مُوَالاهِ اميرِالْمُؤْمِنينَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ.

اللَّهُمَّ آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَهً وَ فِي الآخِرَهِ حَسَنَهً وَ احْسِنْ مُنْقَلبَنَا يَا سَيِّدَنَا وَ مْولانَا. 27

و سپس بخور و بياشام و اظهار سرور و شادماني كن و برادرانت را اطعام كن و در بر و احسان به آنها زياده روي كن و به جهت اعظام و بزرگداشت اين روزت، در برآوردن حاجات برادرانت اقدام كن و به جهت خلاف با آنانكه در اين روز ، اظهار غم و حزن و اندوه كردند ، ضَاعَفَ اللهُ حُزْنَهُمْ وَ غَمَّهُمْ ، تو به برادرانت بپيوند و در قضاء حوائج آنها كوشا باش؟! 28

و علامه اميني آورده است: با باسناد كليني از حسين بن حسن حسيني از محمد بن موسي همداني از علي بن حسان واسطي از علي بن حسين عبدي كه او گفت از حضرت عبدالعظيم شنيدم كه گفت:

صِيَامُ يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ يَعْدِلُ عِنْدَاللهِ في كُلِّ عَامٍ مِاَهَ حِجَّهٍ وَ مَاَهَ عُمْرَهٍ




  صفحه  255

مُبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلاتٍ وَ هُوَ عِيدُاللهِ الاكْبَرُـ الحديث.29

((حضرت صادق عليه السلام می‌گفت : روزه گرفتن در روز غدير معادل است در هر سالي كه انجام داده شده ، در نزد خداوند با صد حج مبرور و با صد عمره مبروره پذيرفته و قبول شده است و آن نيز بزرگترين عيد خداوند است)).

و در مختصر بصائرالدرجات با اسناد خود از محمدبن علاء همداني واسطي و يحي بن جريح بغدادي روايت نموده است كه آن دو نفر گفتند: ما با يكديگر به قصد ملاقات و ديدار ااحمدبن اسحق قمي : صاحب و راوي از امام ابي محمد عسكري و متوفي در 260 در شهر قم روان شديم و در را كوفتيم ، دختركي عراقيه از منزل به سوي ما آمد و ما از او پرسيديم كه می‌خواهيم احمد بن اسحق را زيارت كنيم!

دخترك گفت: او مشغول انجام اعمال عيد است زيرا كه امروز روز عيد است!

ما تعجب كرديم و با خود گفتيم: سبحان الله! اعياد شيعه چهار است : قربان و فطر و جمعه و غديرـ الحديث.30

و از كتاب النشر و الطي از حضرت رضا در ضمن حديث طويلي آمده است كه : روز غدير روز تهنيت است و چون مومني برادرش را ببيند ، بگويد:

الْحَمْدُللهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلايَتِهِ اميرِالْمومنينَ وَ الائِمَّهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ. 31

(( حمد و سپاس مخت صفحه خداوند است كه ما را از چنگ زدگان و در آويختگان به ولايت اميرمومنان و امامان طاهرين عليهم السلام قرار داد. و از كتاب محمدبن علي طرازي ، از حضرت صفحه ادق در ضمن حديثي آمده است كه : چون برادر مومنت را در روز غدير ديدي ، بگو:


  صفحه  256

الْحَمْدُللهِ الَّذِي اكْرَمَنَا بِهَذَالْيَوْمِ وَ جَعَلَنا مِنَ الْمُوْمنينَ وَ جَعَلَنَا مِنَ الْمُوْفينَ بِعَهْدِهِ الَّذي عَهِدَهُ الَيْنَا وَ مِيثَاقِهِ الَّذِي وَاَثَقَنا بِهِ مِنْ وِلايَتِه وُلاهِ امْرِهِ وَ الْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ وَ لَمْ يَجْعَلْنَا مِنَ الْجَاحِدِينَ وَ المُكَذِّبِينَ بِيَوْمِ الدِّينِ.32

حمد و سپاس مختص خداوندي است كه ما را بدين روز مكرم و گرامي داشت و ما را از مومنين قرار داد و ما را ازوفا كنندگان به عهد خود كه با ما عهد نمود و به ميثاق خود كه ما را بر آن ملتزم ساخت ، از ولايت واليان امرش و برپادارندگان آئين قسط و عدلش قرار داد و ما را از منكران و رد كنندگان پاداش ننمود.

پاورقي




1 در اصابه ج 4  صفحه  208
گويد : ابوالهيثم بن التيهان با فتح دو نقطه أي فوقاني و با كسر آن ، ابن مالك بن عتيك بن عمرو است و بعضي گفته‌اند : اسم او مالك است. در غزوه بدر حضور داشته و در بيعت عقبه حاضر بوده است. پيغمبر بين او و عثمان بن مظعون عقد اخوت بستند و اكثر گفته‌اند كه در جنگ صفين شهيد شده است.

2 كتاب ((اقبال)) ابن طاوس ،  صفحه  459
تا  صفحه  461

3 آيه 3 از سوره 5 مائده

4 همان

5 اين روايت طارق بن شهاب را همانطور كه در ( تيسير الوصول )  صفحه  222
آورده است ، مسلم و بخاري و ترمذي و نسائي و مالك در كتب خود آورده اند.

6 اقبال ،  صفحه  458

7 (( تفسير فرات بن ابراهيم ))

8 كتاب شرف المصطفي

9 تفسير (( فرات بن ابراهيم ))

10 (( فروغ كافي )) طبع مطيعه حيدري ، كتاب صيام باب صيام الترغيب ، ج 2 ،  صفحه  148
و  صفحه  149
و اين روايت را سيد بن طاووس در اقبال از روايت علي بن حسن فضال در كتاب صيام از حسن بن راشد روايت كرده است و در آن وارد است كه آن روز روز هجدهم ذوالحجه است و مستحب است انسان در آن روز روزه بگيرد و به انواع اعمال خير به سوي خداوند عزوجل تقرب بجويد. ( ص 465) و ديگر درمصباح المتهجد ، شيخ طوسي روايت كرده است  صفحه  512
و  صفحه  513
. و ديگر در بحار الانوار ج 9  صفحه  215
وارد است.

11 در اينجا چون سال می‌خواهد روز غدير را بر حسب فصول و ماههاي شمسي بداند ، حضرت او را منع می‌كنند و می‌گويند : مناط حساب و تعيين روزها و اعياد و غيرها ، با شهور قمريه است نه شمسيه و عيد غدير روز هجدهم ذوالحجه است و ليكن به حسب شهور شمسيه روز مشخصي نيست ، زيرا پيوسته روزها در گردش است و هر روز ماه قمري در يك روز خاص از ماه شمسي قرار نمي گيرد بلكه پيوسته دور می‌زندو گردش می‌كند ، يك روز عيد غدير مثلا در بهار و ماه حمل است و يك روز در جوزا و يكروز در تابستان است و ماه سرطان و هكذا و چون مدار امور شرعيه و حساب با شهور قمريه است دانستن و تطبيق آن با شهور شمسيه فائده أي ندارد و لهذا ، به سائل گفتند : و ما تصنع باليوم ان السنته تدور؟ و اين روايت و همچنين روايتي را كه اخيراً از فرات بن ابراهيم نقل كرديم كه حضرت در آن می‌فرمايد : روزها جلو می‌افتد و عقب می‌افتد دليل است برعدم جواز استناد به شهور شمسيه ، زيرا در آن روايت نيز سائل می‌گويد : قلت : واي يوم هو في السنته فقال لي : ان الايام تتقدم و تتاخر و ربما كان في السبت الخ. وما درج 6 از امام شناسي در مجلس 83 تا 90  صفحه  147
تا  صفحه  215
و نيز در رساله مستقلي به عنوان (( رساله نوين در بناء اسلام بر سال و ماه قمري )) بطور كافي در اين موضوع بحث كرده ايم.

12 ((فروع كافي )) ، طبع حيدري ج 2 ،  صفحه  149
، و كتاب (( اقبال )) ص 465. و (( مصباح المتهجد ))  صفحه  512
و (( بحارالانوار )) ج 9  صفحه  215
و  صفحه  216
.

13 (( اقبال ))  صفحه  446
و در (( مصباح المتهجد )) ،  صفحه  512
، از مفضل بن عمر از حضرت صادق روايت كرده است.

14 (( اقبال))  صفحه  466

15 (( اقبال )) ،  صفحه  466

16 آيه 61 از سوره 3 : آل عمران : فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناء كم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علي الكاذبين (( پس هركس با تو مجادله كند و محاجه نمايد ، درباره عيسي بن مريم كه او خداست و يا پسر خداست ، پس از آنكه از جانب خدا علم و اطلاع به حقيقت مطلب و مخلوق بودن او براي تو حاصل شد ، پس بگو : بيائيد و ما و شما پسران و زنان و نفس هاك خودمان را بخوانيم و مباهله كنيم و در حق يكديگر نفرين و دعاي به هلاكت بنمائيم و از خدا بخواهيم تا لعنت و دور باش از رحمت خدا را براي دروغگويان قرارد دهيم)).

17 حضرت استاد ما علامه طباطبائي رضوان الله عليه در جلد 1 از ((الميزان ))  صفحه  322
تا  صفحه  327
بحث جامع و مشتعي دارند ، در اينكه مراد از امت وسط در آيه شريفه 143 از سوره 2 : بقره : و كذلك جعلناكم امه وسطاً لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيداً شامل يكايك از افراد امت نيست. زيرا عنوان شهدا علي الناس اطلاع بر اعمال دنياست و اسرار آنهاست كه تا چنين عملي براي كسي نباشد ، مورد عنوان شاهد و شهيد بر مردم در روز قيامت نمي توان بوده باش. ولامحاله امت وسط بايد افرادي خاص از امت بوده باشند كه به اسرار و نيات مردم از باطن مطلع بوده و تحمل شهادت كنند و در روز قيامت اداء شهادت بنمايند و اين درباره خصوص ائمه اطهار اولياي خداست كه بر اعمال مردم گواه و پيغمبر بر اعمال آنها گواه است.

فلهذا روي اين بيان اميرالمومنين حقا از رسول الله است و داخل در زمره اين دسته و بس.

18ـ آيۀ ‌110 ، از سورۀ ‌3 : آل‌ عمران‌ .

19 ـ آيۀ 67 ، از سورۀ 5 : مائده‌ .

20 ـ آيۀ 34 ، از سورۀ 14 : ابراهيم‌ . و اگر نعمتهاي‌ خداوند را بشماريد ، به‌ تعداد آنها دست‌ نخواهيد يافت‌ .

21 ـ «إقبال‌» ص‌ 466 ، و ص‌ 467 .

22 ـ اين‌ روايت‌ را تا اينجا در «مصباح‌ المتهجّد» ص‌ 513 آورده‌ است‌ .

23 ـ اين‌ تتمه‌ را در «إقبال‌» در ص‌ 473 و ص‌ 474 ، آورده‌ است‌ .

24 ـ «خصال‌» ، طبع‌ مطبعۀ حيدري‌ ، باب‌ الاربعة‌ ، ص‌ 264 .

25 ـ بار پروردگارا ! امروز روزي‌ است‌ كه‌ تو ما را به‌ ولايت‌ وليّ خودت‌ ، علي‌ عليه‌ السّلام‌ مُشَرَّف‌ كردي‌ ! و او را أميرمؤمنان‌ قرار دادي‌ ! و تو ما را به‌ موالات‌ و اطاعت‌ او امر نمودي‌ ! و به‌ ما امر كردي‌ كه‌ به‌ آنچه‌ ما را به‌ تو نزديك‌ مي‌كند ، و امر و نهي‌ علي‌ ما را مقرّب‌ درگاه‌ تو مي‌سازد ، تمسّك‌ كنيم‌ ! بار پروردگارا ! ما امر تو را و نهي‌ تو را پذيرفتيم‌ ! و اطاعت‌ از پيغمبر تو كرديم‌ ! و تسليم‌ شديم‌ و راضي‌ گشتيم‌ ! پس‌ ما از مواليان‌ علي‌ عليه‌ السّلام‌ هستيم‌ ، و از مواليان‌ أولياء او هستيم‌ همانطور كه‌ به‌ ما امر فرمودي‌ تا ولايت‌ او را داشته‌ باشيم‌ ، و با كسي‌ كه‌ با و دشمني‌ مي‌كند دشمن‌ باشيم‌ و بيزار و متنفّر باشيم‌ از آن‌ كسي‌ كه‌ از او بيزار است‌ ، و مبغوض‌ داشته‌ باشيم‌ كسي‌ را كه‌ علي‌ را مبغوض‌ دارد و دوست‌ داشته‌ باشيم‌ آن‌ كس‌ را كه‌ علي‌ را دوست‌ دارد . و علي‌ عليه‌ السّلام‌ همچنانكه‌ تو گفتي‌ مولاي‌ ماست‌ ، و همچنانكهامر كردي‌ بعد از پيغمبر ما صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ امام‌ ماست‌ .

26 ـ حمد و سپاس‌ مختصّ خداوندي‌ است‌ كه‌ ما را در دين‌ خودش‌ ، برتري‌ و فضيلت‌ بخشيد ، بر آن‌ كسي‌ كه‌ انكار كرده‌ و از جادّۀ حقّ انحراف‌ ورزيده‌ است‌ ، و در نعمت‌هاي‌ دنيوي‌ بر بسياري‌ از آن‌ كساني‌ كه‌ آنان‌ را مبتلا به‌ رنج‌ و تعب‌ و درد ساخته‌ است‌ ، و ما ره‌ به‌ محمّد پيامبر خود كه‌ درود بر آو و آل‌ و باد هدايت‌ بخشيده‌ است‌ ، و ما را به‌ وصيّ او و خليفۀ او در زمان‌ حيات‌ و مماتش‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ رهبري‌ نموده‌ است‌ . بار پروردگارا ! محمّد صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ همانطوري‌ كه‌ تو امر كريد پيغمبر ماست‌ و علي‌ عليه‌ السّلام‌ همانطور كه‌ تو او را اقامه‌ نمودي‌ و بپا داشتي‌ ، مولاي‌ ماست‌ . و ما از مواليان‌ و أولياء او مي‌باشيم‌ .

27 ـ بار پروردگارا ! ما در اين‌ روز عيدمان‌ كه‌ تو ما را به‌ ولايت‌ أميرالمؤمنين‌ علي‌ بن‌ أبيطالب‌ عليه‌ السّلام‌ شرف‌ بخشيدي‌ ، چهره‌ها و صورتهاي‌ خود را متوجّه‌ تو مي‌كنيم‌ ، و به‌ تو توكّل‌ مي‌نمائيم‌ ، و در امور خود از تو ياري‌ مي‌طلبيم‌ ! بار پروردگارا براي‌ تو سجده‌ كرده‌ است‌ چهره‌هاي‌ ما ، و موهاي‌ ما ، وپوست‌هاي‌ ما ، و رگ‌هاي‌ ما ، و استخوان‌هاي‌ ما ، و أعصاب‌ ما ، و گوشت‌ هاي‌ ما ، و خون‌هاي‌ ما ، بار پروردگارا ! ما فقط‌ تو را مي‌پرستيم‌ ، و براي‌ تو خضوع‌ داريم‌ و براي‌ تو سجده‌ مي‌نمائيم‌ بر ملّت‌ ابراهيم‌ و دين‌ محمّد و ولايت‌ علي‌ كه‌ درود تو بر تمام‌ آنها بد ! ما پيوسته‌ از باطل‌ به‌ سوي‌ حق‌ مي‌گرائيم‌ و از تسليم‌ شدگان‌ و اسلام‌ آوردان‌ مي‌باشيم‌ ، و از مشركان‌ و منكران‌ نمي‌باشيم‌ ! بار پروردگارا ! دور باش‌ نفرت‌ و لعنت‌ خود را بفرست‌ براي‌ منكران‌ و متجاوزان‌ و مخالفان‌ امرت‌ و امر رسولت‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ و سلّم‌ . بار پروردگارا ! دور باش‌ نفرت‌ و لعنت‌ خود را بفرست‌ براي‌ دشمنان‌ و بغض‌ داران‌ ايشان‌ ، لعنت‌ بسياري‌ كه‌ اوّل‌ و آخر نداشته‌ باشد . بار پروردگارا ! درود خود را بر محمّد و آل‌ محمّد بفرست‌ و ما را بر موالات‌ خودت‌ و بر موالات‌ رسولت‌ و آل‌ رسولت‌ و موالات‌ اميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ ثابت‌ بدار . بار پروردگارا ! در دنيا بما حسنه‌ عنايت‌ بفرما و در آخرت‌ بما حسنه‌ عنايت‌ بفرما و آيندۀ ما را نيكو بگردان‌ اي‌ آقاي‌ ما ، و اي‌ مولاي‌ ما .

28 ـ «اقبال‌» ص ‌474 و ص ‌475 .

29 ـ «الغدير» ، ج‌ 1 ، ص ‌286 و ص ‌287 .

30 ـ «الغدير» ، ج‌ 1 ، ص ‌286 و ص ‌287 .

31 ـ «اقبال‌» ، ص‌ 464 .

32 ـ «اقبال‌» ، ص‌ 476 .

 

.

      
  
فهرست
  درس صد و بيست و يكم: تا صد و بيست و هفتم: استدلال‏ها و استشهادها به حديث غدير (حديث ولايت)
  اشعار مهيار ديلمي‌ دربارۀ بيعت‌ غدير.
  احتجاج‌‌ها به‌ حديث‌ غدير در برابر منكران‌ و اعتراف‌ ايشان‌
  احتجاج اول: احتجاج‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ حديث‌ غدير در نزد أبوبكر.
  احتجاج دوم: احتجاج‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ حديث‌ غدير در روز شوري‌
  روايت‌ يوسف‌ بن‌ حاتم‌ شامي‌ در احتجاج‌ غدير در شوري‌
  احتجاج سوم: احتجاج‌ أميرالمومنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ حديث‌ غدير در مسجد رسول‌ الله‌
  احتجاج‌ أميرالمومنين‌ عليه‌ السّلام‌ و بيان‌ كيفيّت‌ خطبۀ رسول‌ خدا حديث‌ غدير را
  احتجاج‌ به‌ حديث‌ غدير و اقرار صحابه‌ در زمان‌ عثمان‌
  احتجاج چهارم: احتجاج‌ أميرالمومنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ حديث‌ غدير در رحبۀ كوفه‌
  نام‌ اصحاب‌ رسول‌ خدا كه‌ در رحبه‌ شهادت‌ به‌ حديث‌ غدير دادند
  تعداد گواهان‌ حديث‌ غدير در رحبه‌
  روايت‌ «فرآئد السمطين‌» در احتجاج‌ به‌ حديث‌ غدير در رحبه‌
  روايات‌ احمد حَنبل‌ در احتجاج‌ به‌ حديث‌ غدير در رحبه‌
  روايات‌ نسائي‌ در احتجاج‌ به‌ حديث‌ غدير در رحبه‌
  روايات‌ ابن‌ اثير در «اسد الغابة‌» دربارۀ احتجاج‌ به‌ حديث‌ غدير در رحبه‌
  روايت‌ أبونعيم‌ اصفهاني‌ در «حلية‌ الاوليا» دربارۀ احتجاج‌ به‌ حديث‌ غدير.
  روايت‌ خطيب‌ خوارزم‌ و بيان‌ معني‌ مناشده‌
  احتجاج پنجم، احتجاج‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ حديث‌ غدير در واقعۀ جَمَل‌
  منصرف‌ شدن‌ زبير از جنگ‌ و كشته‌ شدن‌ او غيلَةً..
  احتجاج ششم:
  استشهاد دوازده‌ نفر از صحابه‌ نزد أميرالمومنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ حديث‌ غدير.
  احتجاج هفتم:.
  پاسخ‌هاي‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ سؤال‌هاي‌ معاويه‌
  گواهي‌ پيك‌ هاي‌ معاويه‌ به‌ انصاف‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌
  استشهاد أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ حديث‌ غدير در صفّين‌
  احتجاج هشتم: احتجاج‌ فاطمۀ زهرا سلام‌ الله‌ عليها به‌ حديث‌ غدير.
  احتجاج نهم: استشهاد حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام است‏به حديث غدير.
  احتجاج دهم: احتجاج‌ سيّد الشهداء عليه‌ السّلام‌ در مني‌ به‌ حديث‌ غدير.
  احتجاج يازدهم: احتجاج‌ عبدالله‌ بن‌ جعفر با معاويه‌ به‌ حديث‌ غدير.
  احتجاج‌ و استدلال‌ عبدالله‌ بن‌ جعفر كه‌ اكثريت‌ مردم‌ در جهالتند
  احتجاج دوازدهم: احتجاج‌ أصبغ‌ بن‌ نُباته‌ در حضور معاويه‌ به‌ حديث‌ غدير.
  احتجاج سيزدهم: احتجاج‌ دارميۀ حجونيّه‌ به‌ حديث‌ غدير در برابر معاويه‌
  احتجاج چهاردهم: مجلس‌ پر اهميّت‌ مأمون‌ با علماي‌ عامّه‌ دربارۀ ولايت‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام
  احتجاج‌ مأمون‌ به‌ اينكه‌ علي‌ عليه‌ السّلام‌ أفضل‌ افراد امّت‌ است‌
  احتجاج‌ مأمون‌ در افضليّت‌ علي‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ سورۀ هل‌ أتي‌
  استدلال‌ مأمون‌ بر اينكه‌ مصاحبت‌ در غار موجب‌ فضيلت‌ نيست‌
  احتجاج‌ مأمون‌ به‌ خوابيدن‌ أميرالمؤمنين‌ در فراش‌ رسول‌ خدا و به‌ حديث‌ غدير.
  استدلال‌ مأمون‌ به‌ حديث‌ منزله‌ براي‌ خلافت‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌
  استدلال‌ مأمون‌ به‌ ولايتعهدي‌ حضرت‌ رضا عليه‌ السّلام‌
  پاسخ‌ مأمون‌ به‌ نامۀ بني‌ عبّاس‌ و استشهاد به‌ حديث‌ غدير
  درس صد و بيست و هشتم تا صد و سي ‏ام: شان نزول آيه: «سال سائل، ...» و آيه: «فامطر علينا حجارة...» درب
  اشعار أبوالعلي‌ و أبوالفرج‌ در ولايت‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌
  اشعار ابن‌ رومي‌ دربارۀ حديث‌ غدير.
  روايت‌ ثعلبي‌ در تفسير «كشف‌ و بيان‌» در شأن‌ نزول‌ آيۀ سأل‌ سائلٌ...
  روايت‌ أبوالفتوح‌ رازي‌ و كلمات‌ شيرين‌ و مسجّع‌ او در ولايت‌
  اشعار عوني‌ و روايت‌ أبوالقاسم‌ حَسكاني‌ در آيۀ سأل‌ سائل‌
  گفتار أبوالسعود در شأن‌ نزول‌ آيۀ سأل‌ سائل‌
  ابن‌ تيميّه‌ ، واقعۀ نزول‌ عذاب‌ را انكار دارد.
  در علوم‌ نادرۀ دهر : علاّمۀ حلّي‌ رضوان‌ الله‌ عليه‌
  همّت‌ و كوشش‌ علاّمۀ حلّي‌ ، در تشييد مذهب‌ شيعه‌
  حسد ابن‌ تيميّه‌ ، بر علاّمۀ حلّي‌ رضوان‌ الله‌ عليه‌
  نزاع‌ شيعه‌ با عامّه‌ ، در اصول‌ شريعت‌ است‌
  عامّه‌ با علم‌ و وجدان‌ ، پيروي‌ از خلفاء جور مي‌كنند
  أعيان‌ عُلماءِ عامّه‌ ، آيۀ سَأل‌ سَائلٌ را دربارۀ منكر علي‌ آورده‌اند
  أبطح‌ ،اختصاص‌ به‌ مكّه‌ ندارد.
  بيان‌ اهل‌ لغت‌ در أبطح‌ كه‌ هر مكان‌ مسيل‌ گسترده‌ با شن‌ و رَمْل‌ است‌
  ممكن‌ است‌ آيات‌ اوّل‌ سورۀ معارج‌ ، مدنيّه‌ باشد..
  آيۀ : وَ إِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ نمي‌تواند گفتار يك‌ بت‌ پرست‌ باشد
  در صورت‌ تداوم‌ مخالفت‌ ، بر قوم‌ پيغمبر نيز مانند اقوام‌ قبل‌ عذاب‌ نازل‌ مي‌شد..
  دستور رسول‌ خدا به‌ قَتل‌ صَبْر براي‌ سه‌ تن‌ از اُسراي‌ جنگ‌ بَدْر ..
  نفرين‌ پيامبر دربارۀ دو پسر أبولهب‌
  قياس‌ قضيّۀ حارث‌ با اصحاب‌ فيل‌ ، مع‌ الفارق‌ است‌
  عامّه‌ و اهل‌ سنّت‌ ، وهّابي‌ها را لعنت‌ مي‌كنند..
  تمام‌ كتاب‌ رجال‌ و تراجم‌ ، عُشري‌ از اُسامي‌ صحابه‌ را نياوده‌اند
  صحابۀ پيغمبر از يكصد هزار تن‌ بيشتر بوده‌اند..
  اشكال‌ به‌ شيخ‌ عبده‌ در بازگو كردن‌ اشكالات‌ ابن‌ تيميّه‌
  درس صد و سى و يكم تا صد و سى و چهارم : عيد غدير، عيد بزرگ اسلام و روز تهنيت است.
  روز غدير خمّ ، روز عيد است‌
  خطبۀ حضرت‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ در فضيلت‌ غدير
  أبيات‌ بِشْنَوي‌ كُرْدي‌ ، دربارۀ عيد غدير.
  معناي‌ عيد در لغت‌ و در اصطلاح‌ مردم‌
  سيّد ابن‌ طاوس‌ (ره‌) روز بلوغ‌ فرزند خود را عيد مي‌گيرد
  معناي‌ عيد فطر و عيد قربان‌
  عيد غدير ، أفضل‌ اعياد است‌
  أئمّۀ شيعه‌ و شيعيان‌ ، عيد غدير را زنده‌ نگه‌مي‌دارند
  عيد غدير ، در نزد سائر مسلمين‌ از عامّه‌
  شاهان‌ بايد به‌ عوض‌ تاجگذاري‌ ، عيد غدير را عيد كنند
  مصافقه‌ و بيعت‌ با مردم‌ با أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ در روز غدير
  بيعت‌ أبوبكر و عمر با أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ ولايت‌
  تهنيت‌ و تسليم‌ شيخين‌ با أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ ولايت‌
  تهنيت‌ عمر به‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ در روز غدير
  تحليل شيعه‌ از يكايك‌ عمل‌ صحابه‌ 224..
  بحث‌ سيّد ابن‌ طاوس‌ ، با فقيه‌ سنّي‌ مذهب‌ درحرم‌ كاظمين‌ عليهما السّلام‌
  بيان‌ سيد ابن‌ طاوس‌ در موارد مختلفي‌ كه‌ صحابه‌ مخالفت‌ رسول‌ الله‌ كرده‌اند..
  توبۀ فقيه‌ سنّي‌ از متابعت‌ خلفاء و رجوع‌ به‌ امامت‌ أئمّه‌ عليهم‌ السّلام‌
  بيان‌ ابن‌ طاوس‌ در علّت‌ أفضليت‌ عيد غدير بر ساير أعياد
  خطبۀ أبوالهيثم‌ ابن‌ تَيهان‌ در علت‌ حسد قريش‌ با أميرالمؤمنين‌ عليه السّلام‌
  روز غدير در نزد حضرت‌ رسول‌ الله‌ و جميع‌ امامان‌ عليهم‌ السّلام‌ عيد است‌
  روايات‌ وارده‌ در افضليّت‌ عيد غدير.
  >> ثواب‌ عمل‌ خير در روز غدير معادل‌ ثواب‌ هشتاد ماه‌ است‌
  عيد غدير ، روز نزول‌ جميع‌ خيرات‌ و بركات‌ است‌
  أميرالمؤمنين‌ علي‌ بن‌ أبيطالب‌ عليه‌ السّلام‌، مجموعۀ اسلام‌ است‌
  عظمت‌ روز غدير ، و ثواب‌ روزه‌ در آن‌ عيد..
  روايت‌ حِميري‌ در عظمت‌ عيد غدير ، و نماز وارد در آن‌
  نماز و دعاي‌ وارد در روز عيد غدير.
  دعا و روزه‌ و زيارت‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ در عيد غدير
  زيارت‌هاي‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ در روز غدير.
  ذَهَبي‌ و ابن‌ كثير ، ثواب‌ روزۀ عيد غدير را منكرند..
  فتاوي‌ و قضاوت‌هاي‌ عامّه‌ چون‌ براي‌ حفظ‌ مذهب‌ خودشان‌ است‌ حجّت‌ نيست‌
  تمام‌ ثواب‌ها و پاداش‌ها ، تفضّل‌ و احسان‌ است‌
  حديث‌ قدسي‌ در آثار نوافل‌
  درس صد و سى و پنجم : عمامه بستن رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر سر امير المؤمنين عليه السلام د
  لباس‌ اهل‌ بهشت‌ ، حرير سبز فام‌ است‌
  بهترين‌ لباس‌ آنست‌ كه‌ انسان‌ را از خدا به‌ غير خدا مشغول‌ نكند
  تأسّي‌ به‌ رسول‌ الله‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ موجب‌ نجات‌ است‌
  كلاه‌ و لباس‌ ملسمين‌ بايد مثل‌ رسول‌ خدا باشد..
  انواع‌ كلاه‌ و عمامۀ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌
  عمامه، تاج‌ عزّت‌ است‌
  رسول‌ خدا بر سر أميرالمؤمنين‌ عليهما السّلام‌ در روز عيد غدير عمامه‌ مي‌بندند..
  عمامه‌ ، تاج‌ ملائكه‌ و تاج‌ عرب‌ است‌
  روايات‌ وارده‌ در فضيلت‌ عمامه‌ بر سر نهادن‌

کلیه حقوق در انحصارپرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی