گالری تصاویر آرشیو بانک صوت کتابخانه پرسش و پاسخ ارتباط با ما صفحه اصلی
 
اعتقادات اخلاق حکمت عرفان علمی اجتماعی تاریخ قرآن و تفسیر جنگ
کتابخانه > مباحث علمی و اجتماعی > نور ملکوت قرآن > نور ملكوت قرآن جلد 3
كتاب نورملكوت قرآن / جلد سوم / قسمت نهم: تاثير قرآن در نفوس، وجود امام حقيقت قرآن است

سفر فروغي‌ به‌ پاريس‌ براي‌ خريدن‌ استعفانامۀ أحمد شاه‌ به‌ يك‌ ميليون‌ ليره‌

به‌ جهات‌ عديده‌اي‌ در مجلس‌ نهم‌ آبان‌ كه‌ قاجاريّه‌ را از سلطنت‌ خلع‌ كردند، كه‌ آن‌ جهات‌ دلالت‌ بر عدم‌ قانونيّت‌ آن‌ مجلس‌ داشت‌ و اين‌ امر ممكن‌ بود بعداً اشكال‌ براي‌ سردار سپه‌ پيش‌ آورد و حكومت‌ او را حكومت‌ قهري‌ و جبري‌ نشان‌ دهد؛ از طرف‌ پهلوي‌، ذكاءالملك‌ فروغي‌ [157] مأمور به‌ اروپا گرديد كه‌ در پاريس‌ با أحمد شاه‌ ملاقات‌ نمايد و مشارٌ إليه‌ را هر طور كه‌ ممكن‌ است‌ تطميع‌ نموده‌ و حاضر سازد كه‌ استعفانامۀ خود را نوشته‌ و تسليم‌ نمايد؛ و در مقابل‌ پولي‌ هم‌ بگيرد.

پس‌ از آنكه‌ فروغي‌ با سلطان‌ أحمد شاه‌ ملاقات‌ كرد و تقاضاي‌ خود را به‌ عرض‌ رسانيد، جواب‌ منفي‌ شنيد. فروغي‌ در خاتمۀ تقاضاي‌ خود اضافه‌ نمود كه‌ من‌ مأمورم‌ و اجازه‌ دارم‌ كه‌ تا يك‌ ميليون‌ ليره‌ استعفانامۀ آن‌ جناب‌ را خريداري‌ نمايم‌.

أحمد شاه‌ متغيّر شده‌ اظهار داشت‌ كه‌: من‌ حاضر نيستم‌ حتّي‌ به‌ هزار برابر اين‌ مبلغ‌ بفروشم‌. و تو به‌ ارباب‌ خود از قول‌ من‌ بگو كه‌ اين‌ خيال‌ باطلي‌ است‌ كه‌ كرده‌اي‌! زيرا من‌ پيش‌ وجدان‌ خود و در مقابل‌ نسلهاي‌ آيندۀ ايران‌ سرافرازم‌ كه‌ حتّي‌ حاضر شدم‌ از سلطنت‌ بركنار شوم‌، ولي‌ خيانت‌ نكردم‌ و جز وظيفه‌اي‌ كه‌ به‌ من‌ محوّل‌ شده‌ بود كار ديگري‌ انجام‌ ندادم‌ و تاريخ‌ قضاوت‌ خواهد كرد كه‌ من‌ بر خلاف‌ ارادۀ ملّت‌ ايران‌ از سلطنت‌ بركنار شده‌ام‌.

بنابراين‌ اگر استعفا نمايم‌، مثل‌ اينست‌ كه‌ من‌ رضايت‌ داده‌ام‌ و سلطنت‌ را


صفجه 190

حقّ خود ندانسته‌ام‌.

لذا اگر تمام‌ دنيا را به‌ من‌ بدهيد، استعفا نخواهم‌ داد. [158]

أحمد شاه‌ در تاريخ‌ 27 شعبان‌ المعظّم‌ 1314 هجريّ قمريّ متولّد شد. مادرش‌ ملكۀ جهان‌، دختر نائب‌ السّلطنه‌ كامران‌ ميرزا، به‌ عفّت‌ و عصمت‌ و تقدّس‌ و پاكي‌ نيّت‌ و خيرخواهي‌ معروف‌ و موصوف‌ بود. و در سال‌ 1327 قمري‌ يعني‌ در سنّ 12 سالگي‌ پس‌ از خلع‌ محمّد علي‌ شاه‌ به‌ سلطنت‌ رسيد. و در تاريخ‌ هفدهم‌ ربيع‌ الاوّل‌ 1334 قمري‌ تاجگذاري‌ نمود. و در تاريخ‌ 3 ربيع‌الآخر 1344 قمري‌ برابر با نهم‌ آبان‌ ماه‌ 4 0 13 خورشيدي‌ به‌ عللي‌ چند كه‌ شمّه‌اي‌ از آن‌ بيان‌ شد، با يك‌ دنيا افتخار از سلطنت‌ ايران‌ بر خلاف‌ ميل‌ و اراده‌ حقيقي‌ ملّت‌ ايران‌ بر كنار شد.

و بالاخره‌ در سال‌ 7 0 13 خورشيدي‌ ] 1347 قمري‌ [ پس‌ از يك‌ سلسله‌ كسالت‌ و بيماري‌ طولاني‌، براي‌ هميشه‌ چشم‌ از جهان‌ پوشيده‌ و به‌ سراي‌ جاوداني‌ شتافت‌.

بر حسب‌ وصيّت‌ او جنازۀ آن‌ مرحوم‌ از كشور فرانسه‌ بوسيلۀ هواپيما به‌ عتبات‌ عاليات‌ حمل‌ و در كربلا به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. هنگام‌ ورود جنازه‌ در بغداد كلّيّۀ سفارتخانه‌هاي‌ مقيم‌ بغداد، غير از سفارتخانۀ دولت‌ ايران‌ كه‌ بيرق‌ آن‌ تمام‌ افراشته‌ بود، بيرق‌هاي‌ خود را به‌ احترام‌ ورود جنازه‌، نيمه‌ افراشته‌ نموده‌، احترامات‌ رسمي‌ معمول‌ گرديد. و از طرف‌ دولت‌ عراق‌ نيز احترامات‌ نظامي‌ بوسيلۀ گارد احترام‌ به‌ عمل‌ آمد. [159]

أحمد شاه‌ در پاريس‌ زندگاني‌ دردناك‌ خود را خاتمه‌ داد و در آنجا جان‌ سپرد. چند نفر از دوستان‌ وفادارش‌ پس‌ از تشريفات‌ مذهبي‌ به‌ آئين‌ محمّدي‌،


صفجه 191

طبق‌ وصيّت‌ او جنازه‌اش‌ را به‌ عراق‌ آوردند و در آن‌ خاك‌ مقدّس‌ به‌ خاك‌ سپردند. [160]

قبر او در پشت‌ سر حضرت‌ سيّدالشّهداء عليه‌ السّلام‌، در مقبره‌ خانوادگي‌ قاجاريّه‌ مي‌باشد. رحمةُ اللهِ عَليهِ رحمةً واسعةً، جعَلهُ اللَهُ مِن‌الواصِلينَ الفآئِزينَ مع‌ إمامِه‌ الشَّهيدِ، اللآئِذَ بِفِنآء بَيتِهِ الكَريمِ.

استعمارِ كفر مكتبش‌ خُدعه‌ و جنايت‌، و مكتب‌ قرآن‌ حيات‌ است‌

باري‌! شاهد ما از سرگذشت‌ اين‌ سلطان‌ مظلوم‌، بيان‌ سيطره‌ و غلبه‌ دولت‌ انگلستان‌ بود بر كشور اسلام‌ كه‌ بنام‌ آزادي‌ و حرّيّت‌، همۀ شؤون‌ حياتي‌ و انساني‌ ما را لگد مال‌ نموده‌، و اين‌ مدّعيان‌ پر ادّعا سيصد سال‌ است‌ كه‌ به‌ انواع‌ خدعه‌ها و نيرنگ‌ها حتّي‌ به‌ نام‌ الغاء بردگي‌ و اعطاء مساوات‌ و برادري‌ و برابري‌، از نهايت‌ درجۀ تجاوز و تعدّي‌ و اسارت‌ و قتل‌ و شكنجه‌ و زندان‌ فروگذار نبوده‌اند، و براي‌ غارت‌ اموال‌ ما از هيچ‌ جنايت‌ و خيانتي‌ مضايقه‌ نداشته‌اند.[161] امّا قرآن‌ كريم‌ و دستورهاي‌ حيات‌ بخش‌ آن‌ همينطور زنده‌، و با


صفجه 192

مرور دهور و كرور، گَرد نميتواند بر ساحت‌ اقدسش‌ بنشيند.

تأثير نغمه‌هاي‌ جانبخش‌ قرآن‌ در قلوب‌ مؤمنين‌

اگر دشمنان‌ ما به‌ قرآن‌ ايمان‌ نياورند، و تعليماتش‌ را به‌ جان‌ و دل‌ نپذيرند، هستند كسانيكه‌ با شنيدن‌ يك‌ نغمۀ جانبخش‌ اين‌ كتاب‌ آسماني‌ بيهوش‌ و مدهوش‌ مي‌شوند، و براي‌ إعلاء كلمۀ قرآن‌ حاضرند تا سرحدّ فداكاري‌ و فناء و ايثار، جان‌ و مال‌ ناموس‌ و زن‌ و فرزند را بدهند و از همه‌ چيز


صفجه 193

بگذرند.

وَ بِالْحَقِّ أَنزَلْنَـٰـهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ مَآ أَرْسَلْنَ'كَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا * وَ قُرْءَانًا فَرَقْنَـٰـهُ لِتَقْرَأَهُ و عَلَي‌ النَّاسِ عَلَي‌' مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَـٰـهُ تَنزِيلا * قُلْ ءَامِنُوا بِهِ أَوْ لَاتُؤْمِنُوٓا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن‌ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَي‌' عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلاذْقَانِ سُجَّدًا * وَ يَقُولُونَ سُبْحَـٰـنَ رَبِّنَآ إِن‌ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً * وَ يَخِرُّونَ لِلاذْقَانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعًا. [162]

«و ما به‌ حقّ، قرآن‌ را فرود آورديم‌، و آن‌ به‌ حقّ فرود آمده‌ است‌. و ما ترا نفرستاديم‌ مگر براي‌ آنكه‌ بشارت‌ دهنده‌ و ترساننده‌ بوده‌ باشي‌!

و اين‌ كتاب‌ آسماني‌، قرآن‌ و قابل‌ خواندن‌ است‌، كه‌ آنرا بطور جداگانه‌ و با فاصله‌ قرار داديم‌ تا آنرا با مهلت‌ براي‌ مردم‌ بخواني‌؛ و ما آنرا بتدريج‌ فرود آورديم‌.

بگو اي‌ پيغمبر! ايمان‌ بياوريد به‌ آن‌ يا ايمان‌ نياوريد، كسانيكه‌ قبل‌ از آن‌ به‌ آنها علم‌ داده‌ شده‌ است‌ زمانيكه‌ قرآن‌ بر آنها خوانده‌ شود، به‌ سجده‌ خداوندشان‌ بر روي‌ ذَقَن‌ها و چانه‌هايشان‌ برخاك‌ مي‌افتند و ميگويند: پروردگار ما پاك‌ و منزّه‌ است‌. و حقّاً وعدۀ پروردگار ما متحقّق‌ و شدني‌ است‌. و بروي‌ چانه‌هايشان‌ بر خاك‌ مي‌افتند گريه‌ مي‌كنند، و بر خشوع‌ و شكستگي‌ آنها مي‌افزايد.»

اين‌ آيات‌ عجيب‌ است‌؛ بالاخصّ آيۀ اوّل‌ كه‌ پس‌ از آنكه‌ ميگويد: ما قرآن‌ را به‌ حقّ نازل‌ كرديم‌ و آن‌ به‌ حقّ نازل‌ شد، ميفرمايد: ما ترا نفرستاديم‌ مگر براي‌ بشارت‌ و بيم‌. با آنكه‌ حقِّ عبارت‌ آن‌ بود كه‌ بگويد: ما قرآن‌ را نفرستاديم‌ مگر براي‌ بشارت‌ و بيم‌؛ زيرا سخن‌ در قرآن‌ است‌ نه‌ در رسول‌.


صفجه 194

حقّانيّت‌ قرآن‌، حقّانيّت‌ رسول‌ الله‌ و ائمّۀ طاهرين‌ است‌

بنابراين‌، اين‌ آيه‌ ميرساند كه‌ رسول‌ الله‌ حقيقت‌ قرآن‌ است‌؛ و حقّانيّت‌ قرآن‌ در نزول‌، حقّانيّت‌ رسول‌ خدا در بشارت‌ و بيم‌ است‌. براين‌ اصل‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ أفضل‌ صلوات‌ المصلّين‌ در جنگ‌ صفّين‌ كه‌ معاويه‌ با خدعه‌ عمرو عاص‌ قرآن‌‌ها را بر سر نيزه‌ كرد فرمود: به‌ اين‌ قرآن‌ توجّه‌ نكنيد؛ آنرا با نيزه‌ و تير بيندازيد! منم‌ قرآن‌ ناطق‌: أَنَا كِتَابُ اللَهِ النَّاطِقُ.

ولي‌ مردم‌ عوام‌، سطحي‌ بين‌ هستند. به‌ متون‌ و حقائق‌ فكرشان‌ نميرسد. در ظاهر و صورت‌ هر چه‌ ببينند، همان‌ را ملاك‌ حقّانيّت‌ مي‌شمرند. به‌ فرمايش‌ آن‌ حضرت‌ گوش‌ فرا ندادند، و دورش‌ را گرفتند و گفتند: فوراً تسليم‌ حكم‌ حَكمين‌ بشو و قرآن‌ را حَكم‌ كن‌، وگرنه‌ اينك‌ ترا زير ده‌ هزار قبضۀ شمشير قطعه‌ قطعه‌ ميكنيم‌. فرمود: يك‌ ساعت‌ به‌ من‌ مهلت‌ دهيد كه‌ الآن‌ مالك‌ أشتر است‌ كه‌ فتح‌ كند و خود را به‌ خيمۀ معاويه‌ برساند. گفتند: ابداً مهلتي‌ نيست‌.

خفّاش‌ انكار خورشيد ميكند. خورشيد هست‌، مشرق‌ و مغرب‌ عالم‌ را نور بخشيده‌ است‌؛ انكار او حجاب‌ اوست‌، ضعف‌ بصر اوست‌، نابينائي‌ اوست‌. بايد چشم‌ را معالجه‌ كرد؛ نه‌ خورشيد را منكر شد.

مامقاني‌ گويد: چقدر خوب‌ خليل‌ عَروضيّ نحويّ اين‌ مطلب‌ را بيان‌ كرده‌ است‌؛ چون‌ از او پرسيدند: ما تقولُ في‌ عليِّ بنِ أبي‌طالبٍ عليه‌ السّلامُ؟! «تو دربارۀ عليّ بن‌ أبي‌طالب‌ چه‌ ميگوئي‌؟!»

در پاسخ‌ بدين‌ عبارت‌ گويا شد:

ما أقولُ في‌ حَقِّ امْرِي‌ٍ كَتَمَتْ مَناقِبَهُ أوْلِيآؤُهُ خَوْفًا، وَ أعْدآؤُهُ حَسَدًا؛ ثُمَّ ظَهَرَ مِنْ بَيْنِ الْكَتْمَيْنِ مَا مَلَا الْخافِقَيْنِ!

«من‌ چه‌ بگويم‌ دربارۀ مرديكه‌ دوستانش‌ مناقبش‌ را پنهان‌ داشتند از ترس‌ دشمنان‌، و دشمنانش‌ پنهان‌ داشتند از حسد و عداوت‌؛ و معذلك‌ در مابين‌ اين‌


صفجه 195

دو گونه‌ پنهاني‌، مناقب‌ او مشرق‌ تا مغرب‌ عالم‌ را پركرده‌ است‌!»

و مُتَنَبّي‌ شاعر مشهور، چون‌ به‌ وي‌ اعتراض‌ نمودند كه‌ تو راجع‌ به‌ مدح‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ با وجود كثرت‌ اشعاري‌ كه‌ سروده‌اي‌ شعري‌ نگفته‌اي‌؟! در جواب‌ گفت‌:

وَ تَرَكْتُ مَدْحي‌ لِلْوَصيِّ تَعَمُّدًا                إذْ كانَ نورًا مُسْتَطيلا شامِلا (1)

وَ إذا اسْتَطالَ الشَّيْءُ قامَ بِنَفْسِهِ         وَ صِفاتُ ضَوْءِ الشَّمْسِ تَذْهَبُ باطِلاً (2) [163]

1 ـ «من‌ از روي‌ عمد و قصد، مدح‌ وصيّ رسول‌ خدا را ترك‌ نمودم‌. زيرا كه‌ او نوري‌ است‌ طويل‌ و كشيده‌ و سر بر افلاك‌ برآورده‌، بطوريكه‌ همه‌ موجودات‌ را شامل‌ گرديده‌ است‌.»

2 ـ «و مدح‌ من‌، نوري‌ است‌ از جانب‌ من‌ كه‌ با آن‌، نِقاط‌ تاريك‌ و مبهم‌ چيزي‌ را روشن‌ مي‌كنم‌. امّا در آنجائيكه‌ چيزي‌ طولاني‌ و گسترده‌ و شامل‌ باشد و همه‌ جا را گرفته‌ باشد، در اينصورت‌ او به‌ خودش‌ قيام‌ دارد و به‌ ذات‌ خود درخشان‌ است‌؛ و نور خورشيد هم‌ نمي‌تواند او را نشان‌ دهد و بنابراين‌ هدر مي‌شود و از بين‌ مي‌رود.» زيرا مدح‌ و تعريف‌ همچون‌ چراغي‌ براي‌ رفع‌ ابهام‌ در ظلمت‌ است‌؛ و آن‌ موجوديكه‌ ذاتش‌ نور محض‌ گسترده‌ و واسع‌ و شامل‌ است‌، حتّي‌ پرتو خورشيد هم‌ نمي‌تواند او را روشن‌ كند و رفع‌ ابهام‌ نمايد. او در ذاتش‌ ابهام‌ ندارد و از خورشيد روشن‌تر است‌.

امام معصوم، وجودش حقيقت قرآن است

وجود او حقيقت‌ نور است‌، و حقيقت‌ قرآن‌ است‌. او بَشير و نَذير است‌. او مُحْيي‌ و مُميت‌ است‌.


صفجه 196

روزي‌ كه‌ شود إِذَا السَّمَآءُ انفَطَرَتْ         و آنگه‌ كه‌ شود إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ

من‌ دامن‌ تو بگيرم‌ اندر سُئلَتْ                     گويم‌: صنما! بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ؟

عشق‌ تو مرا ألَسْتُ مِنْكُمْ بِبَعيد                 هجر تو مرا إنَّ عَذابي‌ لَشَديد

بر كنج‌ لبت‌ نوشته‌ يُحْيي‌ وَ يُميت     ‌ مَنْ ماتَ مِنَ الْعِشْقِ فَقَدْ ماتَ شَهيد

شمشير ابن‌ ملجم‌ مرادي‌ بر قرآن‌ فرود آمد و آنرا شكافت‌. قطعات‌ بدن‌ حسين‌ عليه‌ السّلام‌ اوراق‌ جداجدا شدۀ قرآن‌ است‌. چه‌ خوب‌ شاعر اين‌ واقعيّت‌ را در پيكر وي‌ كه‌ از فرط‌ نور تجلّيات‌ جلال‌ حضرت‌ حقّ مصحفانه‌ ورق‌ورق‌ شده‌ و بر روي‌ زمين‌ افتاده‌ است‌، شرح‌ ميدهد:

چو رسيد زينب‌ مبتلا بر قتلگاه‌ پر از بلا                          رَأَتِ الْحُسَيْنَ مُقَطَّعًا وَ عَلَي‌ التُّرابِ مُرَمَّلَا

ز تجلّيات‌ جمال‌ حقّ شده‌ مصحفانه‌ ورق‌ ورق         ‌   ز وفا نوشته‌ به‌ هر ورق‌ كه‌: أنا الشَّهيدُ بِكَرْبَلا

ز نجوم‌ زخم‌ تنش‌ فزون‌، زحساب‌ و شماره‌ شده‌ برون‌    زده‌ خيمه گرد وجود آن، سپه مصيبت و ابتلا

چو بديد كشته‌ برادرش‌، ز وفا گرفت‌ چو در برش‌           سخني شنيد ز حنجرش‌ فأجابه‌ كه‌ بَلَي‌ بَلَي‌

كه‌ مگر نه‌اي‌ تو برادرم‌؟ ز نژاد حضرت‌ مادرم‌؟                 به‌ فداي‌ پيكر تو سرم‌، لِمَ في‌ التُّراب‌ مُجَدَّلاً؟


صفجه 197

اللَهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بارِكْ عَلَي‌ الْحُسَيْنِ، وَ اُمِّهِ وَ أبيهِ وَ أخيهِ وَ عَلَي‌ التِّسْعَةِ الطّاهِرَةِ مِنْ ذُرّيَّتِهِ، وَ ألْحِقْنا بِهِمْ في‌ جَنّاتِ النَّعيمِ، وَ أهْلِكْ وَ الْعَنْ أعْدآءَهُمْ مِنَ الاوَّلينَ وَ الآخِرينَ؛ ءَامينَ رَبَّ الْعالَمينَ.

 

پاورقي


[157] ـ محمّد علي‌ فروغي‌ ذكاءالملك‌، از كسانيست‌ كه‌ در دورۀ پهلوي‌ خدمات‌ مهمّي‌ به‌ وي‌ نمود، و چندين‌ سال‌ پست‌ نخست‌ وزيري‌ را شاغل‌ بود. إسمعيل‌ رائين‌ در كتاب‌ «فراموشخانه‌ و فراماسونري‌ در ايران‌» ج‌ 2، ص‌ 53 و 54، او را از فرقۀ ماسونري‌ و داراي‌ مرتبۀ استاد اعظم‌ شمرده‌ است‌، و عكس‌ وي‌ را با لباس‌ مخصوص‌ گراور نموده‌ است‌.

[158] ـ «زندگاني‌ سياسي‌ سلطان‌ أحمد شاه‌» ص‌ 245 و 246

[159] ـ «زندگاني‌ سياسي‌ سلطان‌ أحمد شاه‌» ص‌ 20 و 22

[160] ـ همان‌ مصدر، ص‌ 289

[161] ـاز زندگي‌ أحمد شاه‌ ، حقيقت‌ حال‌ مشروطه‌ و لواداران‌ اصلي‌ آن‌ معلوم مي‌شود

از طرز رفتار و سلوك‌ أحمدشاه‌ خوب‌ روشن‌ ميشود كه‌ مقصد و مقصود لواداران‌ اصلي‌ مشروطه‌، ايجاد محيط‌ مساوات‌ و عدل‌ و رفع‌ استبداد نبوده‌ است‌؛ و گر نه‌ با وجود چنين‌ پادشاه‌ عادلي‌ بايستي‌ به‌ كمال‌ مطلوب‌ رسيده‌ و ايران‌ بر فراز قلّۀ عظمت‌ و داد و علم‌ و ترقّي‌ عروج‌ كند. مشروطه‌ از ناحيۀ انگلستان‌ به‌ ايران‌ آمد و اين‌ باد شوم‌ و سموم‌ از آنجا وزيد تا ايران‌ را در زير پردۀ موهوم‌ آزادي‌ ببلعد و لقمۀ چاشت‌ خود قرار دهد. امّا اين‌ ندا در زير لِفافۀ جلوگيري‌ از ظلم‌ و جنايت‌ شاهان‌ مستبدّ و اعوانشان‌، و در زير لواي‌ دفع‌ و رفع‌ استبداد ديني‌ يعني‌ علماي‌ درباري‌ و طرفدار حكومت‌ دولتيان‌ ظهور كرد. و چون‌ با وضع‌ و موقعيّت‌ استبداد شديد و خودسري‌ و خودكامي‌ و عيّاشي‌ شاهان‌ و شاهزادگان‌ مواجه‌ بود، مورد پسند عامّۀ مردم‌ ضعيف‌ و رنجديده‌ و علماي‌ متديّن‌ و دلسوز قرار گرفت‌ و آنان‌ را عليه‌ دستگاه‌ ظلم‌ و استبداد و ايجاد معدلتخانه‌ تحريك‌ نمود، غافل‌ از آنكه‌ اين‌ نام‌ آزادي‌، عروسك‌ بازي‌ و خيمه‌ شب‌ بازي‌ است‌ براي‌ خواب‌ كردن‌ مردم‌ خوش‌ باور و پاكدل‌ مسلمان‌ ايران‌.

اگر كسي‌ كتاب‌ «تنبيه‌ الملّة‌ و تنزيه‌ الاُمّة‌» عالم‌ جليل‌ آية‌ الله‌ نائيني‌ (قدّه‌) را با دقّت‌ بخواند، در مي‌يابد كه‌ اين‌ رادمرد بزرگ‌ چگونه‌ با دلسوزي‌ و نصيحت‌ و استدلال‌ قوي‌ و متين‌، اساس‌ حكومت‌ مشروطيّت‌ را پايه‌ريزي‌ ميكند و يگانه‌ راه‌ علاج‌ و خلاص‌ ملّت‌ مظلوم‌ ايران‌ را در برقراري‌ مجلس‌ شوراي‌ ملّي‌ و تدوين‌ قانون‌ اساسي‌ كه‌ جنايات‌ شاهان‌ خودكامه‌ را مهار ميزند ميداند. در حاليكه‌ اصل‌ استدلال‌ صحيح‌ است‌ ولي‌ نميدانست‌ كه‌ مطلب‌ آزادي‌ خواهان‌ كَلِمَةُ حَقٍّ يُرادُ بِها الْباطِلُ بود. آنان‌ ميخواستند از روي‌ اين‌ پل‌ بر اجساد شهداي‌ ايران‌ عبور كنند و امثال‌ شيخ‌ فضل‌ الله‌ نوري‌ را به‌ دار آويزند و امثال‌ أحمد شاه‌ مظلوم‌ و غيور و متديّن‌ و آزادي‌ خواه‌ را در سياهچال‌ مرگ‌ و نابودي‌ بفرستند و رضاخان‌ متعدّي‌ و متجاوز را بروي‌ كار آورند. بعضي‌ از مستبدّين‌ هم‌ نيز چون‌ اين‌ نيرنگ‌ را دريافته‌بودند حاضر به‌ تسليم‌ نمي‌شدند و بسياري‌ از آنها نيز براي‌ حفظ‌ اصل‌ و اساس‌ سلطنت‌ گرچه‌ جائر باشد از مرام‌ و رويّۀ خود دست‌ نمي‌كشيدند.

ولي‌ هر دو دسته‌ اشتباه‌ مي‌نمودند؛ هم‌ استبداد غلط‌ بود و هم‌ مشروطه‌ كه‌ در واقع‌ در صورت‌ درست‌ پياده‌ شدن‌ هم‌ ـ طبق‌ خواب‌ نائيني‌ ـ مانند شستن‌ دستهاي‌ كنيز سياه‌ بود كه‌ آلوده‌ به‌ نجاست‌ باشد. حقّ و واقع‌، دولت‌ اسلام‌ و انقلاب‌ مردم‌ بر اساس‌ حكومت‌ قرآن‌ و تشكيل‌ حكومت‌ اسلام‌ بر اساس‌ صحيح‌ و معني‌ واقعي‌ ولايت‌ فقيه‌ بود كه‌ در آن‌ زمان‌ كسي‌ دم‌ نزد؛ زيرا بزرگان‌ و علماي‌ صالح‌ و اعلام‌ ما با همان‌ روش‌ نسبي‌ و پسنديدن‌ ظلم‌ نسبي‌ خو گرفته‌ بودند، و به‌ ظاهر سلاطين‌ بواسطۀ تديّن‌ صوريشان‌ قناعت‌ ورزيده‌ بودند؛ و اين‌ غلط‌ بود. لِلّه‌ الحمدُ و له‌ المنّة‌ اينك‌ پس‌ از گذشتن‌ قريب‌ يك‌ قرن‌ از آثار شوم‌ و جنايت‌ خانمان‌ برانداز آن‌ نام‌ آزادي‌، ملّت‌ اسلام‌ پا در جادّۀ واقعيّت‌ برداشته‌ است‌.

[162] ـ آيات‌ 5 0 1 تا 9 0 1، از سورۀ 17: الإسرآء

[163] ـ «تنقيح‌ المقال‌» طبع‌ رحلي‌، ترجمۀ عليّ بن‌ أبي‌ طالب‌، ج‌ 2، ص‌ 264

      
  
فهرست
  بحث پنجم: منطق‌ قرآن‌، توحيد خالص‌ در جميع‌ شؤون‌ است‌ و تفسير آيۀ:‌ قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَ
  قرآن‌، خداوند را حاضر و مُسيطر بر تمام‌ أشياء ميداند.
  آيات‌ دالّۀ بر آنكه‌ خداوند بر هر موجودي‌، شهيد و رقيب‌ و حفيظ‌ و محيط‌ است‌
  خطبۀ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ در توصيف‌ قرآن‌ و لزوم‌ متابعت‌ از آن‌
  بيان‌ ابن‌ أبي‌ الحديد دربارۀ كلمات‌ بزرگان‌ در تعظيم‌ و تجليل‌ از قرآن‌
  تأثير كلام‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ بر فرزدق‌، كه‌ به‌ پدرش‌ فرمودند:عَلِّمْهُ القُرءانَ.
  كلمات‌ بزرگان‌ دربارۀ قرائت‌ قرآن‌
  قرآن‌ با نظر توحيدي‌ خود، همۀ موجودات‌ را پيوند ميدهد.
  دستورات‌ توحيدي‌ قرآن‌ در مقابل‌ نظر مادّيّون‌ است‌ كه‌ عالم‌ را متفرّق‌ مي‌بينند.
  غرور و استبداد اروپائيان‌ سبب‌ شد تا بعد از نهضت‌ خود، اسلام‌ را نپذيرند.
  مقدّمات‌ انقلاب‌ اروپا عليه‌ پاپ‌هاي‌ مسيحي‌ جاه‌طلب‌
  انتقادات‌ دانشمندان‌ اروپا از لحاظ‌ علمي‌ و تاريخي‌ به‌ توراة‌ و انجيل‌
  جهل‌ و تعصّب‌ اروپا در عدم‌ رجوع‌ به‌ قرآن‌، پس‌ از نهضت‌ عليه‌ ارباب‌ كليسا
  قرآن‌، خطاهاي‌ توراة‌ و انجيل‌ فعلي‌ را بر مَلا ميكند و كشيش‌ها را متّهم‌ مينمايد.
  آلكسيس‌ كارل‌، علّت‌ عدم‌ موفّقيّت‌ علوم‌ طبيعي‌ را بيان‌ ميكند.
  گفتار آلكسيس‌ كارل‌؛ و تجاهل‌ و تغافل‌ او نسبت‌ به‌ عرفان‌ إسلامي‌
  شرق‌ و غرب‌، گرچه‌ به‌ مسيحيّت‌ يا يهوديّت‌ تظاهر ميكنند ولي‌ مكتبشان اصالة‌ المادّه‌ است‌
  تعاليم‌ و دستورات‌ اسلام‌ در جنگهاي‌ داخلي‌ و جنگ‌ با دشمنان‌
  تعميم‌ نعمت‌ اسلام‌، ايجاب‌ جهاد ميكند.
  أحكام‌ جهاد، از قتل‌ و إسارت‌ و فديه‌ و نَهب‌ و غارت‌
  تحمّل‌ مشاقّ جهاد، صرفاً براي‌ هدايت‌ كفّار به‌ توحيد است‌
  فلسفۀ جهاد در اسلام‌، ايثار و انفاق‌ توحيد است‌ به‌ فاقدين‌ آن‌
  داستان‌ عبور پيامبر صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ از نزد اسيران‌، و تبسّم‌ آن‌ حضرت‌
  از جمله‌ أحكام‌ مترتّبۀ بر جهاد إسلامي‌، استعباد است‌
  بحث‌ تفصيلي‌ علاّمۀ طباطبائي‌ قَدّس‌ الله‌ سرَّه‌ الشّريف‌ دربارۀ بردگي‌ و رقّيّت‌، در آخر سورۀ ما
  آيات‌ دالّۀ بر آنكه‌ تمام‌ موجودات‌، عبد رِقّ و بندۀ مطلق‌ خدايند.
  مبدأ و علّت‌ بردگي‌ در تاريخ‌
  سير بردگي‌ در تاريخ‌
  الغاءِ اسلامْ بردگي‌ را در ناحيۀ غلبه‌، و در ناحيۀ ولايت‌ ابويني‌
  آيات‌ دالّۀ بر تساوي‌ افراد بشر من‌ جميع‌ الجهات‌ مگر از جهت‌ تقوي‌
  إن أكرمكم عند الله أتقيكم.
  شرائط‌ جهاد اسلام‌، و كيفيّت‌ كشتار و برده‌گيري‌ از كافران‌
  روش‌ اسلام‌ در كيفيّت‌ نگهداري‌ غلامان‌ و كنيزان‌ چگونه‌ بوده‌ است‌؟!
  إرفاق‌ اسلام‌ دربارۀ بردگان‌، عالي‌ترين‌ نمونۀ اخلاق‌ است‌
  اسلام‌ أسباب‌ بردگي‌ را تقليل‌ داده‌ و اسباب‌ آزادي‌ بندگان‌ را زياد كرده‌ است‌
  نِقاطي‌ كه‌ در جهان‌ از قديم‌ برده‌داري‌ معمول‌ بوده‌، و نقاطي‌ كه‌ معمول‌ نبوده‌ است‌
  تاريخ‌ و كيفيّت‌ آزادي‌ بردگان‌
  انسان‌ هميشه‌ در محدوده‌ زيست‌ مي‌نمايد؛ و لغت‌ «آزادي‌ مطلق‌» اسمي‌ است‌ فاقد مسمّي‌
  داشتن‌ قوّۀ دفاعيّه‌، براي‌ هر اجتماعي‌ ضروري‌ است‌
  الغاءِ حكم‌ بردگي‌ بروسل‌، الغاءِ لفظي‌ و ابقاءِ حقيقي‌ آن‌ به‌ وجه‌ أتمّ است‌
  فجايع‌ استعمارهاي‌ اروپا و آمريكا همگي‌ در پوشش‌ الفاظي‌ فريبنده‌ صورت‌ مي‌گيرد (ت‌)
  غرب‌، حكم‌ فطري‌ اسلام‌ در مورد استرقاق‌ را در مرحلۀ عمل‌ پذيرفته‌ است‌
  الغاءِ لفظ‌ بردگي‌، براي‌ ابقاي‌ معناي‌ آن‌ بنحو أتمّ و أكمل‌ است‌
  روايات‌ و آيات‌ وارده‌ در وجوب‌ جهاد في‌ سبيل‌ الله‌
  وظيفۀ حكومت‌ اسلام‌، إقامۀ نماز و إيتاءِ زكوة‌ و... است‌
  نهضت‌ ضدّ استعماري‌ الجزائر عليه‌ فرانسۀ طاغي‌، به‌ پيروي‌ از قرآن‌ بود.
  تنها راه علاج مسلمين جهان، بازگشت به قرآن است...
  اصل‌ أوّل‌: حركت‌ و تسابق‌ اروپائيان‌ در جهانگيري‌، بعد از كريستف‌ كلمب‌
  اصل‌ دوّم‌: جنگهاي‌ صليبي‌، و قتل‌ عامّ و اخراج‌ مسلمين‌ از أندلس‌
  استعمار كشورهاي‌ كوچك‌ و ضعيف‌؛ هدف‌ جنگهاي‌ جهاني‌
  غلبۀ انگليس‌ بر عراق‌ در جنگ‌ جهاني‌، ناشي‌ از رشوه‌گيري‌ بوده‌ است‌
  جهاد و دفاع‌ مردم‌ و علماء عليه‌ هجوم‌ سپاه‌ انگليس‌
  إعلان‌ جهاد آية‌ الله‌ آقا ميرزا محمّد تقي‌ شيرازي‌ بر ضدّ انگليس‌
  جنگ‌ تحميلي‌ عراق‌، براي‌ هدم‌ ايران‌ إسلاميِ از نو بپاخاسته‌ بود.
  سياست‌ انگلستان‌ در هر كشوري‌، دعوت‌ به‌ ملّيّت‌گرائي‌ است‌
  إشاعۀ فحشاء و مقابلۀ با دين‌، اوّلين‌ إقدام‌ دول‌ استعمارگر در كشورهاست‌
  اختصاص‌ مبالغ‌ بسيار مهمّ در كشورها براي‌ مقابله‌ با مسائل‌ قرآنيّه‌
  عمل‌ استعمارگران‌، مانند عمل‌ فراعنۀ مصر در أهرام‌ است‌ با بردگان‌
  دستورات‌ هيچ‌ آئيني‌ همچون‌ اسلام‌ توأم‌ با محبّت‌ و إعطاء امتيازات‌ انساني نيست‌
  منطق‌ استعمارگران‌، قدرت‌ و زور است‌
  كلام‌ علاّمۀ طباطبائي‌ در «وحي‌ يا شعور مرموز» دربارۀ استعمار.
  استعمار عالم‌، همان‌ قوانين‌ وحشي‌ و جنگل‌ است‌ كه‌ بصورت‌ مدرن‌ در آمده است‌
  نژادپرستي‌ و اثبات‌ نابرابري‌ نژادهاي‌ بشري‌ توسّط‌ استعمارگران‌
  نظر سيّد جمال‌ الدّين‌ أسدآبادي‌، در دشمني‌ انگلستان‌ با اسلام‌
  اروپائيان‌، اعتقاد ديني‌ مسلمين‌ را تعصّب‌ مي‌نامند.
  راه‌ نجات‌ و قدرت‌ و حيات‌ مجدّد مسلمين‌، رجوع‌ و عمل‌ به‌ قرآن‌ است‌
  خطابۀ سيّد جمال‌ الدّين‌ در مصر، راجع‌ به‌ عظمت‌ قرآن‌
  غَش‌ نمودن‌ سيّد جمال‌ و اعضاءِ انجمن‌ در اثر آن‌ خطابه‌
  بخشهائي‌ از شرح‌ حال‌ و آثار سيّد جمال‌ الدّين‌ أسدآبادي‌
  دعوت‌ به‌ جهاد، پيوسته‌ در سيماي‌ قرآن‌ متلالي‌ و درخشان‌ است‌
  «آزاديت‌ به‌ دستۀ شمشير بسته‌اند»
  گفتار محمّد عبده‌، در عداوت‌ سيّد جمال‌ الدّين‌ با انگلستان‌
  فتنه‌هاي‌ انگليس‌ در مستعمرات‌، توسّط‌ دست‌پرورده‌هاي‌ فراماسوني‌ خود انجام‌ ميگيرد.
  آشوبها و فتنه‌هاي‌ محافل‌ سرّي‌ فراماسوني‌ در زمان‌ ناصرالدّين‌ شاه‌ و مظفّرالدّين‌ شاه‌
  دخالتهاي‌ انگليس‌ در فتنۀ ايران‌ به‌ نام‌ نهضت‌ مشروطيّت‌
  مداخلت‌هاي‌ نارواي‌ دولت‌ انگليس‌ در سرنوشت‌ ملّت‌ ايران‌
  عدم‌ تسليم‌ سلطان‌ أحمد شاه‌ در برابر فشار قويّ انگليس‌
  أحمد شاه‌ أبداً حاضر نيست‌ با اجانب‌ بسازد گرچه‌ از سلطنت‌ كنار رود.
  أحمد شاه‌ مردي‌ با فكر و مـآل‌ انديش‌ بود، مصلحت‌ عامّه‌ را فداي‌ رياستش ننمود.
  أحمد شاه‌ با راه‌آهن‌ جنوب‌ به‌ شمال‌ كه‌ به‌ نفع‌ انگليس‌ بود مخالفت‌ كرد.
  چرا سلطان‌ أحمد شاه‌ با ترور كردن‌ رضاخان‌ مخالف‌ بود؟.
  سخنراني‌ أحمد شاه‌ در فرانسه‌ دربارۀ حقّانيّت‌ خود.
  أحمد شاه‌، تاريخ‌ پرماجرائي‌ را طيّ كرد و حاضر به‌ خيانت‌ نشد.
  سفر فروغي‌ به‌ پاريس‌ براي‌ خريدن‌ استعفانامۀ أحمد شاه‌ به‌ يك‌ ميليون‌ ليره‌
  از زندگي‌ أحمد شاه‌، حقيقت‌ حال‌ مشروطه‌ و لواداران‌ اصلي‌ آن‌ معلوم مي‌شود (ت‌)
  استعمارِ كفر مكتبش‌ خُدعه‌ و جنايت‌، و مكتب‌ قرآن‌ حيات‌ است‌
  تأثير نغمه‌هاي‌ جانبخش‌ قرآن‌ در قلوب‌ مؤمنين‌
  حقّانيّت‌ قرآن‌، حقّانيّت‌ رسول‌ الله‌ و ائمّۀ طاهرين‌ است‌
  >> امام معصوم، وجودش حقيقت قرآن است...
  بحث‌ ششم‌: سير قرآن‌ در آيات‌ أنفسي‌
  تفسير آيۀ: اللَهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَـابًا مُتَشَـابِهًا مَثَانِيَ..
  كلام‌ حضرت‌ استاد علاّمۀ طباطبائي‌ در معني‌ «متشابه‌» و «مَثاني‌»
  روايات‌ خاصّه‌ و عامّه‌ بر آنكه‌ «بَسمَلَه‌» جزءِ قرآن‌ است‌
  معناي‌ مثاني‌ و سُوَر طِوال‌ و مِئين‌ و مُفصَّلات‌ و قِصار.
  معناي سور طوال و مئين و مفصلات وقصار.
  تمام آيات قرآن متشابه: شبيه به هم، و مثاني ميباشند.
  تفسير آيات آخر سوره فرقان.
  آيات‌ قرآن‌ با نفوس‌ مؤمنين‌ چه‌ ميكند؟!
  از علائم‌ كفر، عدم‌ پذيرش‌ آيات‌ قرآن‌ است‌
  كفّار و منافقين‌ در پذيرش‌ قرآن‌، گوئي‌ پردۀ صِماخشان‌ پاره‌ است‌
  كفّار و منافقين‌ با تظاهر به‌ اسلام‌، در صدد معارضه‌ با حقيقت‌ قرآن‌ برآمدند.
  تفسير آيۀ: هُوَ الَّذِي‌ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَـابَ مِنْهُ ءَايَـاتٌ مُحْكَمَـاتٌ...
  گروه متمرد و فتنه‌جو، اخذ به متشابهات نموده و هميشه راه فتنه را در پيش مي‌كشند.
  روايات‌ وارده‌ در آنكه‌ امامان‌ عليهم‌ السّلام‌ راسخين‌ در علم‌اند.
  قتال‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ با ناكثين‌ و قاسطين‌ و مارقين‌، بر تأويل‌ قرآن‌
  گفتار رسول‌ خدا در اينكه‌: عليّ خاصِفُ النَّعْل‌، در راه‌ تأويل‌ قرآن‌ مي‌جنگد.
  روايات وارده از رسول خدا، در جهاد أمير المومنين با منافقين امت...
  روايت‌ ابن‌ أبي‌ الحديد، در شرح‌ دوران‌ فتنه‌ و غيبت‌
  فتنه‌هاي‌ معاويه‌ و دستيارانش‌، با تمسّك‌ و استدلال‌ به‌ آيات‌ قرآن‌
  خطبۀ أميرالمؤمنين‌ در برائت‌ از خون‌ عثمان‌
  نامۀ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ معاويه‌ در بازگو كردن‌ رياست‌ خواهي‌ وي‌ با تأويل‌ قرآن‌
  «نهج‌ البلاغة‌» و شكوۀ حضرت‌ از عدم‌ تفسير بعضي‌ از آيات‌ را به‌ بعضي‌ ديگر.
  خطبۀ حضرت‌ در «نهج‌ البلاغة‌» دربارۀ عظمت‌ قرآن‌
  خطبۀ غرّاي‌ «نهج‌ البلاغة‌» در لزوم‌ تمسّك‌ به‌ قرآن‌، و أخذ آن‌ از اهلش‌ كه‌ واليان ولايتند.
  ائمّۀ أطهار «عَيشُ العلمِ و مَوتُ الجَهل‌» مي‌باشند.
  خطبۀ ديگر حضرت‌ دربارۀ قرآن‌ و اهمّيّت‌ پاسدارانش‌: آل‌ محمّد عليهم‌ السّلام‌
  كيفيّت‌ قرائت‌ رسول‌ الله‌ قرآن‌ كريم‌ را
  روايات‌ وارده‌ در قرائت‌ حضرت‌ رسول‌ الله‌ قرآن‌ مجيد را
  «حَمَلَةُ القُرءانِ عُرَفآءُ أهلِ الجَنّة‌...»
  حالات‌ حضرت‌ امام‌ كاظم‌ و حضرت‌ امام‌ سجّاد عليهما السّلام‌ در قرائت‌ قرآن‌
  دعاي‌ ختم‌ قرآن‌ از «صحيفة‌ سجّاديّه‌»
  صحيفه‌هاي‌ سجّاديّه‌، علويّه‌، حسينيّه‌، مهدويّه‌ (ت‌)
  رسيدن‌ رسول‌ خدا و ائمّه‌ عليهم‌ السّلام‌ به‌ أعلي‌ مدارج‌ تصوّر، در اثر تبعيّت‌ از خدا و مجاهده‌
  مسلمين‌ در اثر تعاليم‌ قرآن‌ به‌ جائي‌ رسيدند كه‌ عقل‌ از وصفش‌ عاجز است‌
  شنيدن‌ فُضَيل‌ بن‌ عِياض‌ آيۀ «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا أَن‌تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْ
  بِشر حافي‌ و انقلاب‌ او از يك‌ گفتار موسي‌ بن‌ جعفر عليهما السّلام‌
  خطبۀ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ در اوصاف‌ متّقين‌
  تأثير خطبۀ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ در همّام‌ و جان‌ سپردن‌ وي‌
  پاره‌ شدن‌ جگر بشر حافي‌ از عشق‌ خدا، بنا به‌ نقل‌ شهيد ثاني‌ (ره‌)
  كلام‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌ عليه‌ السّلام‌ در هنگام‌ رحلت‌، دربارۀ سبب‌ گريۀ آنحضرت‌
  تدبّر و تأمّل‌ در قرآن‌، كليد نجات‌ و مفتاح‌ سعادت‌ است‌
  روايات‌ وارده‌ در تدبّر و تأمّل‌ در قرآن‌، و تفسير «وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً»
  «ديوان‌ منسوب‌ به‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌» و أشعار راجع‌ به‌ قرآن‌
  وجوب‌ استماع‌ قرآن‌ در وقت‌ قرائت‌ آن‌
  نهي‌ أخبار دربارۀ غافلين‌ از قرآن‌
  عاملان‌ و قاريان‌ حقيقي‌ قرآن‌، أعزّ از كبريت‌ أحمرند.
  روايات‌ وارده‌ دربارۀ قرائت‌ قرآن‌ در منازل‌
  مقداري‌ كه‌ بايد هر مسلمان‌ در روز قرآن‌ بخواند.
  از آداب‌ قرائت‌ قرآن‌، حُسن‌ صوت‌ و استعاذه‌ است‌
  در نمازها بعد از حمد، سورۀ كامل‌ واجب‌ نيست‌
  آيات‌ قرآن در توصيف‌ مؤمنيني‌ كه‌ شب‌ به‌ قرائت‌ قرآن‌ و ذكرخدا مشغولند.
  قرائت‌ قرآن‌ و نماز شب‌ أميرالمؤمنين‌ و فواطم‌، در بيابان‌ هجرت‌
  جلوگيري‌ قريش‌ از حركت‌ أميرالمؤمنين‌ و فَواطم‌ به‌ مدينه‌
  ورود اين‌ آيات‌ دربارۀ أميرالمؤمنين‌ و سه‌ فاطمۀ همراه‌ ايشان‌، در وقت‌ هجرت از مكّه‌ به‌ مدينه‌
  كيفيّت‌ نماز شب‌ و تلاوت‌ قرآن‌ رسول‌ الله‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌
  در نمازهاي‌ واجب‌ و مستحبّ، بايد از همه‌ جاي‌ قرآن‌ قرائت‌ شود.
  هر مسلمان‌، فقط‌ آن‌ مقداري‌ را از قرآن‌ متحمّل‌ است‌ كه‌ ميتواند از حفظ‌ بخواند.
  داستان‌ قرائت‌ مرد أنصاريّ سورۀ كهف‌ را در غَزوه‌، و خوابيدن‌ مرد مهاجري‌
  در غزوۀ ذاتُ الرُّقاع‌، عبّاد بن‌ بشر أنصاريّ ميخواست‌ بميرد ولي‌ قرائتش‌ را قطع ننمايد.
  آخرين‌ خطبۀ أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌، و ياد از برادران‌ شهيدش‌
  روايات‌ وارده‌ در شأن‌ عمّار ياسر.
  شهادت‌ عمّار ياسر در وقعۀ صفّين‌ بدست‌ فئۀ باغيه‌
  كلمات‌ أميرالمؤمنين‌ در كنار بدن‌ عمّار، و نماز خواندن‌ حضرت‌ بر او.
  بحث‌ هفتم‌: ثمرۀ قرآن‌، تربيت‌ انسان‌ كامل‌ است‌ و تفسير آيات‌: فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَ'قِعِ النُّجُوم
  فِي‌ كِتَـابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ
  «تنزيل‌» در قرآنِ مفصّل‌، و «نُزول‌» در قرآن‌ محكم‌ است‌
  قرآن‌ مفصّل‌ و قرآن‌ محكم‌، يك‌ حقيقت‌ واحده‌ هستند به‌ دو صورت‌
  نفس‌ رسول‌ الله‌ با قرآن‌ عالي‌ و مُحكم‌، متّحد است‌
  قرآن‌، همانند نفس‌ رسول‌ خدا، افضل‌ از جميع‌ كائنات‌ است‌
  حاملين‌ قرآن‌، اشرف‌ مكارم‌ انسانيّت‌ را دارا هستند.
  اگر قرآن‌ به‌ كسي‌ داده‌ شود، عظيمترين‌ موهبت‌ خدا به‌ او داده‌ شده‌ است‌
  تفسير آيۀ: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَـاهِلِينَ..
  رهبر و مُرشد إلي‌ الله‌، بايد عارف‌ به‌ قرآن‌ باشد.
  تأثير آيات‌ شفابخش‌ قرآن‌ (ت‌)
  امر به تلاوت قرآن موتدبر در آيات آن، در اخبار.
  صفات‌ قاريان‌ قرآن‌، خشيت‌ الهي‌ و رقّت‌ دل‌ و اشك‌ چشم‌ است‌
  داستان‌ جواني‌ كه‌ در مسجد به‌ رسول‌ الله‌ گفت‌: أصبَحتُ يا رسولَ اللهِ مُوقِنًا!
  پاسخ‌هاي‌ قاري‌ قرآن‌ در جواب‌ خدا، در هنگام‌ تلاوت‌ آيات‌ مختلف? قرآن‌
  سوره‌هاي‌ قرآن‌ كه‌ سجدۀ واجبه‌ يا مستحبّه‌ دارند.
  داستان‌ گفتار سيّد الشّهداء به‌ حبيب‌ بن‌ مَظاهر: لِلّهِ دَرُّكَ يا حَبيبُ!
  معني‌ و تفسير روايات‌ وارده‌ در اينكه‌ قرآن‌، بيان‌ حقيقت‌ امام‌ است‌
  آيات‌ قرآن‌ كه‌ تأويلش‌ دربارۀ امامان‌ است‌
  معني‌ و مراد «صراط‌ مستقيم‌»
  مراد از صراط‌ مستقيم‌، صراط‌ عليّ بن‌ أبي‌طالب‌ است‌
  ابيات‌ اُزْريّ در اينكه‌ أميرالمؤمنين‌ حقيقت‌ قرآن‌ است‌
  أشعار اُزريّ، شاعر اهل‌ بيت‌، گويا نفخۀ روحُ القُدُس‌ است‌ (ت‌)
  تأويل‌ قرآن‌ همان‌ معني‌ واقعي‌ قرآن‌ است‌، كه‌ دشمنان‌ آنرا تضييع‌ مي‌كنند.
  معني‌ «كَفانا كتابُ الله‌» نقض‌ و عدم‌ پذيرش‌ كتابُ الله‌ است‌
  روايات‌ وارده‌ در اتّحاد نفس‌ رسول‌ الله‌ با أميرالمؤمنين‌ در تحقّق‌ به‌ قرآن‌
  حبيب‌ بن‌ مظاهر و ميثم‌ تمّار از خواصّ اصحاب‌ أميرالمؤمنين‌ بودند.
  داستان‌ ملاقات‌ ميثم‌ تمّار و حبيب‌ بن‌ مظاهر، و إخبار از شهادت‌ يكدگر.
  حبيب‌ بن‌ مظاهر، در هر شب‌ يك‌ ختم‌ قرآن‌ مي‌نمود.
  نقل‌ ابن‌ أبي‌ الحديد در اينكه‌: اصحاب‌ امام‌ حسين‌ همچون‌ شيرانِ غُرّان‌ بوده‌اند.

کلیه حقوق در انحصارپرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی